[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :23
بازدید دیروز :17
کل بازدید :150550
تعداد کل یاداشته ها : 200
04/5/5
1:30 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[200]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان بهارانه نگاهی نو به مشاوره ساده دل ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی جبهه مقاومت وبیداری اسلامی تنهای93 سارا احمدی یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم هدهد ******ali pishtaz****** گیاهان دارویی سوره777 یامهدی شهریار کوچه ها دریایی از غم ارواحنا فداک یا زینب در آغوش خدا انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل اصلاحات نت سرای الماس عمو همه چی دان دهکده کوچک ما I AM WHAT I AM خاطرات غزلیات محسن نصیری(هامون) من و خودم... رویابین دوستانه نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب تینا!!!! •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• عاشقانه ها پسر تنها sharareh atashin عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا بهار عشق دل شکسته تینا مقاله های تربیتی سکوت عاری از صداست. vagte raftan ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ نـــابترینـــــــــــــــــها بسیج صالحین °°FoReVEr•• معماری عاشقانه زنگ تفریح بروزترین ها سرور جزتو

 

روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا آیا

تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟

ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم

دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

ملاجواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را

نخواستم ، چون از مغز خالی بود .

به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوشو دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود .

ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا

و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم

دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟

ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم .

هیچ کس کامل نیست اینگونه نگاه کنید ...

مرد را به عقلش نه به ثروتش

زن را به وفایش نه به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

مال را به برکتش نه به مقدارش

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش


93/6/17::: 10:10 ص
نظر()
  
  

 نمازهایت را عاشقانه بخوان،حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،

 

 قبلش فکر کن چرا داری نماز میخونی؟؟؟

 

 آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که تمام عمرداری تکرارشون میکنی.

 

 تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.

 

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن

 

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

 

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست

 

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده

 


93/6/3::: 10:19 ص
نظر()
  
  

 

محل حیا چشم است...

 

کسی که می خواهد حیا را در وجودش نمایان کند

 

بایدابتدا بر روی چشمانش تمرین کند.

 

زمانی که چشم انسان به پایین می افتد وخیره خیره نگاه نمیکند

 

زمان بروز حـــیاست.


  
  

اینکه بشر حافى از خوردن عرق و شراب و ساز و آواز و معصیت توبه کرد

و با زهد و تقوا به آن مقامات رسید سببش این بود

که در راه قطعه (کاغذى ) را دید که در آن نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیم

و زیر پاى مردم افتاده بود پس آن را برداشت و با پولهائى که همراه داشت عطر خرید

و آن کاغذ را پاک و معطر کرد و در وسط سوراخ دیوارى گذاشت

پس در خواب دید که گوینده اى به او مى گوید:

اى بشر، اسم مرا پاک و پاکیزه کردى ، من هم قطعا نام تو را در دنیا و آخرت پاک و پاکیزه گردانم ،

پس چون صبح شد، توبه کرد...

 

خدایا توفیق انجام اعمال خیر را نصیب و روزیمان بفرما...

آمیـــــــــــــــــــــــن


93/6/2::: 8:56 ص
نظر()
  
  

گاهی دلـــــم یک جای دِنج میخواهد ...

جایی شبیه رواقهایِ حرمت ...

بنشینم و زُل بزنم به گنبدت...

من باشم و بغضهایِ نشکسته!

تو باشی و آرامش دلــــم ...

دریاب مــــرا یا امــــــام رئوفــــــــ ..

 *****

چه غبطه ای میخورم ...

به آن کبوتری که دلتنگــــــی هایش را...

با شما ...

سهیم است ...

آقـــــا جان...

 

السلام علیک یا امام غریب ، علی بن موسی الرضا (ع)...

 


  
  

 

یک مقآم بلند پآیه ی آمریکآیی میگوید...

دیگر زمآنی نیست که دآنشجویآن رآ به خیآبآن بیآوریم...

برآی سرنگون کردن جمهوری اِسلامی...

کآفیست [چآدر] رآ اَز سر زنآنشان بردآشت...

وَسیلِه ای بَرآی پیش بُرد اَهدآف دُشمَنآن نَبآش بآنو ..


93/6/2::: 8:32 ص
نظر()
  
  

رب

کی میشود بیایی    بااسبی از گل یاس

تا نسترن بکاری      در کوچه باغ احساس

کی میشود بیایی    ای ماه اسمانی

تا قلب های مارا      از غصه وارهانی

کی میشودبیایی    ای اشنای قلبم

ای مظهر عدالت     ای افتاب عالم


  
  
  

روزی شخصی به دیداربیماری رفت. به او گفت: خدا را شکر کن وحمد او را به جای آور. گفت چگونه شکر کنم وحال آنکه خدا فرموده است: ((لئن شکرتملازیدنکم)) ابراهیم /11 "یعنیاگر شکر کنی بر شما زیاد کنم."
می ترسم اگر شکراو را بکنم بیماری من بدتر شود!!!


  
  
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >