سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به کار کسانى خشنود است ، چنان است که در میان کار آنان بوده است ، و هر که در باطلى پا نهاد ، دو گناه بر گردن وى افتاد ، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :4
کل بازدید :144440
تعداد کل یاداشته ها : 200
103/1/10
8:16 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[200]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان بهارانه نگاهی نو به مشاوره ساده دل ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی جبهه مقاومت وبیداری اسلامی تنهای93 سارا احمدی یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم هدهد ******ali pishtaz****** گیاهان دارویی سوره777 یامهدی شهریار کوچه ها دریایی از غم ارواحنا فداک یا زینب در آغوش خدا انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل اصلاحات نت سرای الماس عمو همه چی دان دهکده کوچک ما I AM WHAT I AM خاطرات غزلیات محسن نصیری(هامون) من و خودم... رویابین دوستانه نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب تینا!!!! •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• عاشقانه ها پسر تنها sharareh atashin عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا بهار عشق دل شکسته تینا مقاله های تربیتی سکوت عاری از صداست. vagte raftan ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ نـــابترینـــــــــــــــــها بسیج صالحین °°FoReVEr•• معماری عاشقانه زنگ تفریح بروزترین ها سرور جزتو

 

شب قدر از شب هاى با عظمت و با اهمیت سال است و دلیل فضیلت این شب بر سایر شب ها به اعتبار امورى است که در این شب محقق مى گردد وگرنه اجزاى زمان یا مکان، درجه و رتبه وجودى شان یکى است و بین آنها تفاوتى وجود ندارد.

شب آمرزش گناهان است

در منهج الصادقین در تفسیر سوره ((قدر)) از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند: ((هر کس شب قدر را احیا دارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامى گناهانش ‍ آمرزیده مى شود.))

قلب ماه رمضان است

در روایتى مى خوانیم که امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((از کتاب خدا استفاده مى شود که شماره ماه هاى سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سر آمد ماه ها، رمضان است و قلب ماه رمضان ، لیلة القدر است .))(1)

سرور شب هاست

پیامبر خاتم فرمود: ((لیلة القدر سیدة اللیالى ))(2) شب قدر، سرور شبهاست .

از هزار ماه بهتر است

در فرهنگ غنى اسلام ، همه امور را با معیارهاى الهى مى سنجند؛ از این رو قرآن کریم ، ابراهیم ، ((قهرمان توحید)) را یک امت مى داند و یا در مورد شب قدر در قرآن مى خوانیم : (لیلة القدر خیر من الف شهر) و در صحیفه سجادیه (دعاى 44) آمده است که فضل لیله واحدة من لیالیه ، على لیالى الف شهر و سماها، لیلة القدر(3و4)


93/4/26::: 12:0 ع
نظر()
  
  

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد. 

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.

وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.

فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!"

عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.

گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.

اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت.

حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند.


  
  
  یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
سلام على آل طه و یاسین /

  
  

 

ابن ملجم مدتى در بنى تمیم ماند امام به هنگام مراجعت دوستانش به یمن او مریض شد و دوستانش او را ترک گفته و به یمن رفتند. ابن ملجم چون خوب شد نزد امیرالمؤ منین آمد و شبانه روز از حضرت جدا نمى شد.

حضرت خواسته هایش را بر آورده مى ساخت و او را گرامى مى داشت و به منزل خود دعوت مى کرد و در همان حال مى فرمود: تو قاتل و کشنده من هستى و این شعر را مکرر مى خواند:
ارید حیاته و یرید قتلى

عذیرک من حلیلک من مراد

ابن ملجم مى گفت : اى امیرالمؤ منین اگر مى دانى من قاتل شما هستم مرا بکش . حضرت مى فرمود: براى من جایز و حلال نیست مردى را قبل از این که نسبت به من کارى انجام دهد، بکشم و یا طبق نقل دیگر مى فرمود: هر گاه من تو را بکشم چه کسى مرا خواهد کشت ؟

:اولین ملاقات ابن ملجم با امام علی (ع)

بعد از اینکه امام على (علیه السلام ) به حکومت رسید، حبیب بن منتخب را که فرماندار و والى اطراف یمن از جانب عثمان بود را بر ریاستش ابقا کرد، و طى نامه اى به او سفارش تقوا کرد و از او خواست تا از مسلمانان آنجا بیعت بگیرد، حضرت نامه خود را مهر زد و با یک مرد عرب نزد او فرستاد، حبیب وقتى نامه امام را گرفت مردم را به بیعت امام فرا خواند، مردم آن دیار نیز اطاعت کردند.

آنگاه گفت : من مى خواهم ده تن از سران و شجاعان شما را به جانب آن حضرت روانه کنم ، آنها پذیرفتند. او در ابتدا صد نفر را انتخاب کرد و از جمع آنها هفتاد تن و از هفتاد تن سى نفر و از سى ده نفر را انتخاب کرد و به جانب امام فرستاد، بعد از آنکه که آن ده نفر به حضور امام رسیدند و به امام تبریک گفتند، امام به آنها خوش ‍ آمد گفت ، در آن جمع ده نفر ابن ملجم - لعنة الله علیه - حرکت کرد و در مقابل امام ایستاد و گفت :

سلام بر تو اى امام عادل و بدر کامل ، شیر بزرگوار، قهرمان دلاور، سوار بخشنده ، و کسى که خداوند او را بر بقیه مردم فضیلت داد صلوات و درود خدا بر تو و خاندانت ، شهادت مى دهم که تو به حق و حقیقت امیرالمؤ منین هستى ، و تو وصى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و خلیفه او وارث علم او مى باشى ، خداوند لعنت کند کسى را که حق و مقام تو را منکر شود!...

حضرت امیر (علیه السلام ) به جانب ابن ملجم خیره شد و پس از آن به گروه اعزامى نظر کرده آنگاه آنها را مقرب داشت ... حضرت دستور داد که به هر نفر از آنها حله اى یمنى عبایى عدنى بخشیدند. امام فرمان داد که آنها مورد احترام قرار بگیرند.

آن جماعت هنگامى که حرکت کردند ابن ملجم مجدد در مقابل حضرت ایستاد و اشعارى را انشاء کرد: تو گواه پاک ، صاحب خیر و نیکى و فرزند شیران طراز اول مى باشى اى وصى محمد صلى الله علیه و آله و سلم


  
  

 

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ  یک نتوانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند..
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام.
سیر و پر غذا خورده ام
و می توانم دراز بکشم
و بخوابم!
چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد
و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند
و پیش شاه بیاورند
و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!


93/4/25::: 9:23 ص
نظر()
  
  
پیرمرد به زنش گفت:
 
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
 
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
 
......
 
پیرزن قبول کرد
 
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
 
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
 
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
 
...پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
 
بابام نذاشت بیام

93/4/25::: 9:19 ص
نظر()
  
  

معبودم!

متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت


  
  

 

آیا میدانید وقتی در حال حمل قرآن هستید شیطان دچار درد شدید در سر میشود

وباز کردن قرآن شیطان را تجزیه میکند

وبا خواندن قرآن به حالت غش فرو میرود

و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود

و آیا میدانید زمانی که میخواهید دوباره این پیام را به دیگران منتقل کنید

شیطان سعی خواهد کرد شما را منصرف سازد

فریب شیطان را نخور . . .

 



93/4/25::: 9:12 ص
نظر()
  
  

 

حضرت علی (ع) می فر مایند :محبو بترین  اعمال نزد خدای عزول، انتظار فرج است . و همانا منتظران فرج  مانند شهیدانی هستند  که در راه خدا

 در خون خود می غلتند.


  
  

خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

 

 ای کسانی که ایمان اورده اید روزه بر شما واجب شد . چنانکه به آنان  پیش از شما بود  ه اند  واجب شده بود  باشد که پرهیز گار شوید.

 

 

سر سفره افطار مارا هم دعا کنید.


93/4/25::: 8:55 ص
نظر()