سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردبارى پرده‏اى است پوشان ، و خرد شمشیرى است برّان ، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى‏ات بپوشان ، و با خرد خویش هوایت را بمیران . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :21
کل بازدید :144800
تعداد کل یاداشته ها : 200
103/2/7
1:47 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[200]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان بهارانه نگاهی نو به مشاوره ساده دل ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی جبهه مقاومت وبیداری اسلامی تنهای93 سارا احمدی یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم هدهد ******ali pishtaz****** گیاهان دارویی سوره777 یامهدی شهریار کوچه ها دریایی از غم ارواحنا فداک یا زینب در آغوش خدا انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل اصلاحات نت سرای الماس عمو همه چی دان دهکده کوچک ما I AM WHAT I AM خاطرات غزلیات محسن نصیری(هامون) من و خودم... رویابین دوستانه نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب تینا!!!! •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• عاشقانه ها پسر تنها sharareh atashin عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا بهار عشق دل شکسته تینا مقاله های تربیتی سکوت عاری از صداست. vagte raftan ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ نـــابترینـــــــــــــــــها بسیج صالحین °°FoReVEr•• معماری عاشقانه زنگ تفریح بروزترین ها سرور جزتو


· در سوره شریف زمر می‌فرماید:
إِنَّ اللَّهَ لایَهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ؛ 4
خداوند، آن کس را که دروغ‌گو و کفران‏کننده است، هرگز هدایت نمى‏کند.
آدم دروغ‌گو را خدا هدایت نمی کند. من که دروغ می‌گویم، از هدایت الهی دور هستم. خدا آدم دروغ‌گو را به خودش وا می‌گذارد.
· نبی اکرم9فرمودند:
کسی که بدون عذر شرعی دروغ بگوید، هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و از قلب او بویی به سوی آسمان خارج می‌شود که همة ملائکه آسمان او را لعنش می‌کنند 5.
این، یکی از آثار دروغ‌‌گویی است. حضرت حق که می‌فرماید: «دروغ نگو» می‌خواهد این آثار به من نرسد و این نتایج را برای من نداشته باشد.
· امام صادق7فرمودند: یکی از نتایج دروغ‌‌گویی این است که انسان، به فراموشی مبتلا می‌شود 6.
------------------------------



این اثر دروغ‌گویی است. اگر می‌خواهی فراموشی نداشته باشی، حواست را جمع کن و کمتر دروغ بگو .
· در روایتی دارد که کسانی که دروغ می‌گویند، از نماز شب محروم می‌شوند 1.
اگر می‌خواهی موفق به نماز شب بشوی، کمتر دروغ بگو.
· در روایت دیگری دارد که نبی اکرم9فرمودند:
موقعی که به معراج رفتم، وارد بهشت و جهنم شدم . دیدم در جهنم یک کسی را خوابانده اند و یک شخص ایستاده است و یک عصای آهنی که سرش تیز است در دست او می‌باشد. این شخص، وارونه روی زمین خوابیده است و آن شخص هم با آن عصا بدن و صورت او را تکه تکه می‌کند و جدا می‌کند. این شخص هم فریاد می‌زند. بعد صورت او را از زمین بر می‌دارد و آن طرفش را می‌گذارد و دوباره با این عصای آهنی همین طور این گوشت‌ها را تکه تکه و استخوان‌ها را جدا می‌کند. بعد دو باره طرف قبلی را می‌گذارد که خوب شده و باز گوشت‌های آن را جدا می‌کند. به همین طریق، مکرر این کار را می‌کند. حضرت می‌فرماید: سؤال کردم: «برادر! جبرئیل این مال چیست؟ چه گناهی دارد؟» عرض کرد: «این، عذاب دروغ‌گوها است» 2.
خدا می‌خواهد تو این عذاب را نکشی؛ لذا گفته دروغ گفتن حرام است. اگر من دروغ بگویم، به خدا ضرر نمی‌زنم؛ اما این آثار برای خود من هست. خدا می‌خواهد که من محفوظ بمانم. البته دروغ، مراتبی دارد که شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره بیان فرموده است.حضرت امیر7 فرمودند: «النَّجاةُ مَع الصَّدقِ 3؛ نجات و پیروزی، با راستگویی است». همیشه راست بگو؛ همه جا راست بگو. به خدا قسم! ضرر نمی کنی، خدا به تو کمک می‌کند. اگر ـ خدای ناخواسته ـ در دادگاه هم گرفتار شدی، آنجا هم راست بگو. خدا شاهد است از راست گفتن، نتایجی گرفته شده است که در دروغ گفتن نیست. خدا خودش کمک می‌کند.
در روایت داریم: «ان الله مع الصادقین 4؛ خدا با راست‌گویان است». در آیه شریف هم می‌فرماید: «کونوا مع الصادقین 5؛ با راستگویان باشید». چه کسی راست می‌گوید؟ اهل بیت عصمت و طهارت، این‌ها همه راست می‌گویند؛ اولیای الهی راست می‌گویند. تو هم که راست بگویی، به آن‌ها ملحق می‌شوی و اوصاف آن‌ها در تو جلوه می‌کند. مثلاً در نماز به خدا می‌گوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ خدایا! من تو را عبادت می‌کنم و بس. طلب یاری هم از تو می‌جویم و بس». آیا این را من راست می‌گویم؟ همین طور است؟ در خودم مطالعه کنم. فقط امیرالمؤمنین‌7 است که فرمود:
إِلَهِی مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی ثَوَابِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ 6؛
خدایا! من تو را به دلیل ترس از عذابت و امید به پاداشت عبادت نکردم؛ بلکه من تو را شایسته عبادت یافتم و عبادتت کردم.
می‌فرمایند: من خدا را عبادت نمی کنم برای بهشت او یا ترس از جهنم او؛ بلکه دیدم خدا اهلیت دارد که او را پرستش بکنم؛ پس عبادتش نمودم. او می‌خواهد جهنم ببرد و می‌خواهد بهشتم ببرد. من چه کار به این کارها دارم؟ من او را عبادت می‌کنم. نماز و عبادت‌های ما باید این طور باشد. اگر حاجت هم داری، نماز را برای خدا بخوان و حاجت خود را جداگانه از خدا بخواه. نگو که این نماز را می‌خوانم که این حاجتم را به من بدهی. این کار را نکن. تو معامله گر می‌شوی. نه بابا! بگو نماز را برای خدا می‌خوانم و حاجتم را هم از خدا طلب می‌کنم. این، بسیار عالی است.
------------------------------


  
  

 


چگونه می‌توان یک خانواده خوشبخت داشت؟خانواده، نهادی مقدس است که از پیوند ازدواج زن و مرد، هسته اولیه آن شکل می‌گیرد.
این دو موجود، هر کدام با سرشت و ویژگی‌های منحصر به فرد خویش، توافق می‌کنند تا طرحی نو دراندازند و در کنار یکدیگر، مسیر حیات خود را به گونه‌ای مشترک و متفاوت با حال و هوای دوران مجردی سپری کنند.
برخی اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه‌ها، ممکن است کشتی زندگی زناشویی را دچار تب و تاب کرده و مخاطراتی را متوجه زندگی مشترک کند.
قدر مسلم آن است که هر پسر و دختری ازدواج می‌کنند به امید خوشبختی. ولی واقعا این سعادت و خوشبختی چیست؟ و چگونه حاصل می‌شود؟
هر چقدر فهم، درک، گذشت، بینش و خداترسی طرفین (زن و شوهر) بیشتر باشد، قدرت و توان مقابله و رویارویی آنان با حوادث و ناملایمات و اختلافات بیشتر می‌شود. به دیگر سخن، ضعف شخصیتی، کوته‌فکری، تک روی، تنگ نظری و در نظر نگرفتن رضای خداوند و... عواملی می‌شوند برای کاهش علاقه‌و در نهایت به دلسردی‌، بی‌تفاوتی و سست شدن و فرو ریختن پایه‌های خانواده منجر می شود.
بدین ترتیب، اگر نگاهمان به همسر و زندگی،‌نگاهی عمیق و واقع‌بینانه و نگرشمان به ازدواج و روابط زناشویی،‌نگرش الهی و انسانی، مبتنی بر احترام و گذشت و عشق و ایثار باشد، خواهیم دید که طعم شیرین و لذت بخش زندگی، سالیان سال در دل و جانمان ماندگار خواهد ماند.
به راستی چگونه می‌توان یک زندگی و خانواده خوشبخت داشت؟ و معیارهای سعادت و خوشبختی کدام‌ها هستند؟
این نوشتار سعی دارد با بررسی لایه‌های مختلف مرتبط با زندگی زناشویی، در نهایت راه‌ها و شیوه‌ها و شاخص‌های خانواده خوشبخت را معرفی کند . چرا که اگر پدر و مادر خوشبخت نباشند، فرزندان آنان هم طعم خوش خوشبختی را نخواهند چشید و چه بسا در جامعه با خطرات و تهدیدات فراوانی روبه‌رو شوند که حل و فصل آنها بسیار مشکل و هزینه‌بر است.
اگر زن و مرد بلد نباشند که به هم عشق بورزند، فرزندانشان هم در زندگی آینده نصیب و بهره مناسبی از عاطفه و عشق و محبت نخواهند داشت. پس اگر مرد و زن(پدر و مادر) روش زندگی خوش و خرم و عاشقانه را یاد بگیرند، خوشبختی بچه‌هایشان هم تا حدود زیادی تضمین شده است.
? زنده بودن یا زندگی کردن
حقیقت امر آن است که اغلب ما زنده هستیم ولی زندگی نمی‌کنیم. مثالی هست که می گویند « از یک نفر پرسیدند چقدر درآمدداری؟ گفت 30هزار تومان. گفتند راضی هستی؟ گفت: آری. از فرد دیگری پرسیدند: چقدر حقوق می‌گیری؟ گفت 300هزارتومان.
گفتند راضی هستی؟ گفت: نه!!؟؟ گفتند نفر قبلی با 30هزار تومان راضی ولی تو با 300هزار تومان ناراضی. چگونه ممکن است؟ گفت: او می‌خواهد زنده بماند و من می‌خواهم زندگی کنم؛ و فرق است بین این دو.» پس بیایید اول این موضوع را با خودمان حل و فصل کنیم.
? زندگی برای چه؟
بیایید بگویید که شما برای چه کسی و برای چه چیزی زندگی می‌کنید؟ پاسخ‌ها ممکن است به قرار زیر باشد:
? زندگی برای : خدا،فرزندانمان، همسایه‌ها، فامیل،پدر و مادرمان، مردم و دوستان.
به راستی اگر ما برای خدا و با توکل بر خدا و بنا بر دستورات خدا زندگی کنیم آیا خوشبخت نخواهیم بود؟ پس بیایید برای خدا زندگی کنیم نه برای خواست مردم، میل فامیل و دستورات و خواسته‌های نابجا بچه‌ها و دوستانمان.
? استراتژی‌های زندگی
نگاه شما به طرف مقابل (همسر) چگونه است؟ ما سه نوع نگاه یا استراتژی را برای روابط فی‌مابین زن و شوهر ذکر می‌کنیم!
1) استراتژی برد- برد(برنده- برنده)
در این نوع استراتژی، هر دو طرف (زن و شوهر) به دنبال تایید، تقویت و تکامل و موفقیت هم هستند. مرد می‌گوید: عزیزم من قصد دارم به تو کمک کنم تا ادامه تحصیل بدهی و زن می‌گوید: من هم برای موفقیت تو در کار جدید تا جایی که مقدور باشد حداکثر تلاشم را می‌کنم که تو مشکلی در زندگی نداشته باشی.
من با صرفه جویی کمک می‌کنم تا مثلا اقساط ماشین را سر موقع بدهی. به این می‌گویند برنده- برنده. یعنی هر دو طرف می‌خواهند پیروز و برنده میدان زندگی باشند. این حالت چیزی شبیه بهشت است. اگر اینگونه می‌اندیشید و تلاش می‌‌کنید، پس بهشت گوارایتان باد و صفایش را ببرید.
2) استراتژی برد- باخت (برنده-بازنده)
در این نوع استراتژی،‌یکی از طرفین دنبال تقویت و تایید و تکامل است و طرف دیگر نمی‌خواهد پیروز باشد. فرد می‌گوید:خانم! شما در امور من دخالتی نکن و سرگرم بچه‌ها و مدرسه‌ آنها و مسائل خانه باش، فلان جا و فلان جا هم نرو، با در و همسایه هم کاری نداشته باش، آموزشگاه و آرایشگاه هم نمی‌خواهد بروی، از فلان هنر می‌خواهی سر در بیاوری که چه بشود؟ و...
در این نوع استراتژی، مرد علاقه مند است در جامعه فرد موفقی باشد و هر کجا خواست برود و در فلان جلسه و برنامه شرکت داشته باشد ولی زن او نه.
این حالت در خانواده‌ها بسیار اتفاق می‌افتد و شاید بتوان گفت که حالت برزخی و عدم اطمینان کامل در زندگی است. انگار دچار نوعی شک و تردید هستیم.
3) استراتژی باخت- باخت( بازنده- بازنده)
در این نوع نگاه، مرد نمی‌خواهد زن در جامعه برنده و موفق باشد و زن هم متقابلا کاری می‌کند که مرد آنچنان که باید و شاید آب خوش از گلویش پایین نرود و به هر چه که می‌خواهد نرسد. در این نوع زندگی، حالتی کج‌دار و مریض دیده می‌شود. در واقع آنان برای خود جهنمی می‌سازند و کارشان می‌شود سوختن و ساختن. تفاهم، عشق و محبت در این نوع استراتژی بسیار کمرنگ است و هر دو طرف دچار نوعی لجبازی و تک روی و غرور کاذب هستند.
پس بیایید، نوع نگاه و نوع استراتژی زندگی مشترک‌مان از نوع برنده - برنده باشد.
? 31 جمله سازنده
در این قسمت 31 جمله کوتاه، مفید و مختصر عاشقانه و سازنده را برای شما می‌آوریم باشد که برای تقویت زندگی ما و روابط مناسب و عاشقانه‌مان خوب و مؤثر باشند. این 31 جمله مشت نمونه خروار است.
1) یاد خدا باش – با خدا باش – شاد باش.
2) سینه خود را پر از انرژی مثبت کنید.
3) در پشت‌بام ذهن خود سبزه و گل بکارید.
4) به تمام اعضای بدن خود بگو فریاد بزنند: الهی شکر.
5) مسیر زندگی را از وجود تیغ‌ها و خارها پاک کنید.
6) تانکر عشق و محبت را همیشه پر نگه دارید.
7) دشمنی و کدورت را ذوب کنید و در چاه بریزید.
8) هوای پاک تنفس کنید. فکر منفی سینه شما را مریض می‌کند.
9) همیشه در کوچه زندگی، دنبال خانه مهربانی باشید.
10) ورد زبانتان کلمه: دوستت دارم، عاشقتم، باشد.
11) با چشم خود همسرتان را شیفته کنید.
12) هر کسی پرسید: حالت چطوره؟ بگویید: خیلی خوبم.
13) همواره تصور کنید خوشبخت‌ترین آدم دنیا هستید.
14) خوب گوش کن: کسی در دوردست برایت دعای خیر می‌کند که سلامت و موفق باشی. جوابش را بده.
15) توجه کن! دلت می‌گه تا دوستی هست چرا دشمنی؟
16) سعی کن برای همسرت، زیباترین باشی.
17) گاهی اوقات فکر ما نیاز به سمپاشی داره تا سالم و خوب باشیم.
18) بگذار دیگران هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است که ما با هم هستیم.
19) هرشب فکر می‌کنم که آیا فردا زنده هستم که باز هم تو را ببینم.
20) اگر بگویی بمیر، نمی‌میرم. چون می‌خواهم تا انتها با تو باشم.
21) تا وقتی خنده و شادی هست چرا گریه و غم. پاشو به دنیا بخند پاشو.
22) چه بوی خوبی می‌دی، چه دست مهربون و گرمی داری.
23) چقدر مزرعه دل شما سبز و خرم است. باغت آباد.
24) می‌دونی چیه؟ تا حالا از گل نازک‌تر به من نگفتی. ممنون تو هستم.
25) نمی‌دونم اگر تو نبودی چه کسی می‌توانست مرا خوشبخت کند.
26) پدر و مادرم به خاطر زحمات و محبت‌های تو همیشه دعایت می‌کنند.
27) راستی چرا آماده نمی‌شوی برویم پارک، قدری قدم بزنیم. به یاد گذشته‌ها.
28) آدم وقتی وارد این خونه می‌شود. همه ناراحتی‌هاش برطرف می‌شه.
29) خدایا! زندگی از این زیباتر و بهتر دیگه نمی‌شه. شکر شکر شکر...
30) می‌دونی عزیزم، خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد. ما بیشتر.
31) بی‌خیال غم دنیا، بیا چند دقیقه با هم از ته دل بخندیم و برای زندگی بهتر برنامه ریزی کنیم!


93/12/11::: 9:47 ص
نظر()
  
  

 



 

با مسائل و مشکلات زندگی چگونه مواجه شده و آنها را حل کنیم؟ما انسانها در دنیای واقعی زندگی می‌کنیم، دنیایی که مملو از مسائل و مشکلات است که روزانه با آنها مواجه می‌شویم و بر کیفیت زندگی ما و لحظه‌های عمرمان اثر گذارند. مسائل و مشکلات زندگی ما واقعیت‌های تلخی هستند که از آنها گریزی نیست. مهم این نیست که مسئله و مشکلی نداشته باشیم زیرا برای ایجاد هیچ مشکلی و مسئله‌ای ما کارت دعوت نمی‌فرستیم بلکه مشکلات و مسائل طبیعی بوده و جزء جدائی ناپذیر زندگی ما هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با مشکلات و مسائل دست به گریبان خواهیم بود.
اگر خدا می‌خواست که ما بدون مشکل و مسئله زندگی کنیم هیچ مشکلی را سرراهمان قرار نمی‌داد. و نباید انرژی خود را معطوف به این کنیم که چرا مشکلات و مسائل وجود دارند؟ مهم این است که چگونه با مسائل و مشکلات ،زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم و از لحظه‌های حل مسائل ایجاد شده لذت ببریم.
انسانهای موفق در هنگام بروز مشکلات و مسائل در زندگی شخصی، کاری و اجتماعی با بهره‌گیری از نکات ذیل علاوه بر اینکه اسیر آنها نمی‌شوند بلکه بصورت مدبرانه و مقتدرانه در حل آنها تلاش می‌نمایند:
1) نوع نگاه به مسئله یا مشکل :‌
زندگی بدون مشکل فاجعه آمیز است. زیرا انسان بدون نیاز و مشکل مثل آب راکداست که مایه حیات بودن خود را از دست داده ، می گندد و متعفن می‌شود . چالش‌ها و مشکلات، هیجان و روح زندگیند که بودنشان سنگ وجود آدمی را صیقل و جلا می‌دهد. مشکلات و مسائل، خشم وقهر خدا بر بندگان نیست بلکه فرصتی برای بهتر شدن است. اگر بپذیریم که مشکلات فرصتهای بالقوه هستند و جزء الطاف خفیه الهی بوده که به شکلی نامطلوب نمایان شده‌اند، در آن وقت از وجود مشکلات و مسائل ناله نخواهیم کرد.
برخی در فرصتهایی که بر ایشان پیش می‌آید به مشکلاتش فکر می‌کنند و فرصتها را از دست می‌دهند، ولی برخی دیگر در دل هر مشکل و مسئله‌ای به فرصتهایش اندیشیده و از آنها استقبال می‌کنند. اگر نیم نگاهی به زندگی افراد موفق تاریخ بشریت بیافکنیم. آنهایی که تمدن بشریت مرهون تلاشهایشان است افرادی نبوده ‌اند که مشکل یا مسئله کمتری داشته‌اند اتفاقاً جزء افرادی بودند که مشکلات و مسائل بسیار بزرگ و زیادی داشته اند و بارها طعم شکست را چشیده‌ ولی هیچگاه تسلیم نشده‌اند، مهم نیست که چندبار به زمین می‌خوریم، مهم آن است که چگونه از زمین بر می خیزیم.نباید نگاه ما به مسائل و مشکلات بر مبنای ناامیدی باشد بلکه وجود مسئله و مشکل را جزء جدائی ناپذیر زندگی بدانیم و عزممان را جزم نموده کمر همتمان را محکمتر ببندیم. « الخیر فی ما وقع»
2) تغییر در واژه‌های مورد استفاده :
واژه‌هایی که در زندگی روزانه خود بکار می‌بریم بر ضمیر ناخودآگاه ما مؤثر هستند، در انتخاب و استفاده از واژه‌ها باید دقت بیشتری داشته باشیم لطفاً در زیر به چند نمونه از واژه‌های یأس آور و امیدبخش و همچنین نتیجه آنها بر ضمیر ناخودآگاه افراد توجه کنید.
? واژه‌های یأس آور / ? نتیجــه
خسته نباشید / روحیه ناامیدی و یأس
من خسته‌ام / "
من شکست خورده‌ام / "
من مشکل دارم / "
? واژه‌های متعالی / ? نتیجـــه
خدا قوت / امید، شادابی، انگیزه، روحیه متعالی
من آرام هستم / "
من تجربه کسب کردم / "
من مسئله دارم / "
دومین گام برای حل مسائل و مشکلات این است که اجازه ورود واژه‌های نامناسب به ذهنمان را ندهیم. به جای اینکه بگوییم برایم مشکل ایجاد شده است بگوییم مسئله ای برایم ایجاد شده است که باید حلش کنم، برای ضمیر ناخوداگاه حل مشکل سخت است ولی وقتی که از مفهوم مسئله استفاده می‌کنیم برای ضمیر ناخودآگاه که قبلاً مسایلی را مثل مسائل ریاضی حل کرده است، حل کردنش آسان خواهد بود وقتی که فردی می‌گوید " من خسته‌ام " واژه خسته در ضمیر ناخودآگاه شخص اثرات نامطلوبی می‌گذارد. ولی کسی که می‌گوید " من آرام هستم" واژه آرام در ضمیر ناخودآگاه وی یک روحیه آرام ایجاد ‌ می‌کند . " چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید . واژه ها را باید شست ."
3) تـوکل بـر خـدا :
برای حل مسائل و مشکلات به روحیه خوب، حامی و پشتیبان قوی نیاز است. توکل به خدا یعنی توسل به بالاترین قدرت جهان هستی، وقتی که انسانی به خدا تکیه می کند یقین دارد که خداوند او را کمک خواهد کرد، چنین انسانی در مواجه با مشکلات و مسائل علاوه بر اینکه خود را بازنده احساس نکرده بلکه در نهایت اقتدار در مقابل مسائل و مشکلات ایستادگی می‌کند.
« و کفی با ا... حسیبا »‌
4) خودباوری و اعتماد به نفس :
یکی از عوامل موثر در حل مشکلات و مسائل خودباوری و اعتماد به نفس می‌باشد. افرادی که خودشان را باور داشته باشند می دانند که جز خودشان کسی دیگر مشکلات و مسائل آنها را حل نخواهد کرد. لذا با اعتقاد راسخ نسبت به حل مسائل اقدام می‌کنند و در نتیجه با روحیه عالی خودشان را والاتر و بالاتر از مسائل می‌دانند و از حل آنها احساس غرور و لذت می‌کنند. مسائل خود را به دیگران نسبت نمی‌دهند، بلکه انرژی خود را برای حل مسائل متمرکز می‌نمایند. هر باوری از باور به خود آغاز می‌شود. اگر می‌خواهید ببینید که دیگران چه احساس و باوری از شما دارند کافی است ببینید که خودتان نسبت به خود چه احساسی دارید.
« کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من »
5) استفاده از واژه " چگونه" به جای واژه " چرا " :
آدمهای موفق را از سؤالات آنها می‌توان شناخت، برخی از افراد در مواجه با مشکلات و مسائل بدنبال چرا یی‌ و برخی دیگر بدنبال چگونگی هستند. چراها هیچ دردی را دوا نمی‌کنند، چگونه‌ها هستند که راه را نشان می‌دهند. وقتی که با مسئله‌ای روبرو شدید به جای تمرکز بر چرایی مسئله به چگونگی حل مسئله متمرکز شوید.
ضمیر ناخودآگاه انسان در مقابل واژه چرا به بن‌بست می‌رسد و تلاش برای حل مسئله نمی‌کند اما وقتی از واژه چگونه استفاده می‌شود، تمامی راه‌حل ها در جلو چشمش رژه رفته و تمامی کائنات به کمکش خواهند شتافت.
6) استفاده از قانون طلایی پاراتو :
اصلی‌ترین مرحله مشکل اقدام عملی است. متأسفانه 80 درصد انرژی صرف پیدا کردن علت مشکلات و پرداختن به صورت مسئله سپری می‌شود و تنها 20 درصد انرژی برای ارائه راهکارها معطوف می‌شود در حالی که این وضعیت باید تغییر کند. یعنی اینکه باید 80 درصد انرژی ها معطوف به حل مسئله شود و تنها 20 درصد انرژی‌ها به شناسایی و تبیین مسئله صرف گردد.
7) استفاده از تجارب دیگران و الگوبرداری مناسب :‌
به منظور صرفه‌جویی در هزینه‌ها، فرصت‌ها و ... بهتر است از تجارب افراد موفق استفاده شود. به جای اینکه برای حل مسائل به آزمون و خطا متوسل شویم بهتر است با الگو برداری از بهترین‌ها در حل مسائل استفاده کنیم.
8) تفکر و اندیشه مثبت :
شماحق داریددرمواجهه بایک شاخه گل لذت ببریدیاازاینکه گلهاتیغ دارندبنالید،می توانیدبه قسمت پریک لیوان توجه کنیدوازداشته های خودلذت ببریدیااینکه به نیمه خالی لیوان متمرکزشویدوغصه نداشته های خودرابخورید،درهرحال انتخاب باشمااست.

  
  



 

ضرب المثل صبر ایوب,داستان ضرب المثل صبر ایوب

ضرب المثل صبر ایوب

ناملایمات و ناگواریهای زندگی از اندازه فزون و گاهی از حدود مقدورات و توانایی بشر خارج است. واقعا مرد می خواهد که بار سنگین مصایب و تالمات را بر دوش کشد و در مقابل حوادث و وساوس شیطانی استقامت و پایداری نماید سهل است بلکه رنج و بلا را به جان و دل پذیرفته از بارگاه رب العزه جز مزید صبر و شکر و ایمان و بندگی چیزی نخواهد به داده اش شکر کند و نداده اش را به اقتضا و مشیت الهی تلقی نماید.

ایوب از فرزندان لاوی بن یعقوب و از انبیا و امرای معروف عرب بود که یک قرن قبل از ابراهیم پیغمبر در سرزمین یمن می زیست. مدفنش در هشتاد میلی عدن بر قله کوه جحاف قرار دارد . مردی ثروتمند و نیکوکار بود به قسمی که تا ده نفر گرسنه را سیر نمی کرد نان نمی خورد و تا ده نفر مستمند را نمی پوشانید هرگز جامعه نمی پوشید :« هفت هزار میش و بره و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو نر و پانصد ماده الاغ داشت.»

تا اینکه امتحان الهی بر ایوب نازل گشت و خداوند خواست ایوب را بیازماید. پس مال او برفت فرزندانش هلاک گشتند و بدبختی بــــر او چیره گشت .

زینا همسر ایوب که از آنهمه رنج و بلا و مصیبت به تنگ آمده و سخنان دلنشین شیطان نیز مزید بر علت شده بود بی درنگ به سوی ایوب شتافت و گفت:« تا کی خدایت به رنج و زحمت می دارد و به دست درد و مصیبت باید مبتلا باشی؟ آن همه مال و ثروت چه شد؟ جگر گوشه های عزیزت به کجا رفتند ؟ دوستان و آشنایانت کجا هستند؟ آن همه عزت و جوانی و جاه و جلالت کو؟ چرا از خدا نمی خواهی که بیش از این ترا رنج ندهد و ابرهای تیره مصائب و بلیات را از بالای سرت دور کند؟»

ایوب گفت:« روزگار عزت و سلامت چند سال دوام داشت؟» زینا جواب داد :« هشتاد سال» ایوب گفت:« اکنون چند سال است که در رنج و بلا به سر می بریم؟» زینا جواب داد: « هفت سال.»
ایوب گفت:« من از خدا شرم دارم پیش از آن که روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسایش برابر شود رفع گرفتاری خود را از او بخواهم . معلوم می شود که ایمان تو ضعیف و سستی گرفت. من اگر روزی از این رنج و بلا رهایی پیدا کنم ترا صد تازیانه خواهم زد. از نزد من دور شو که دیگر خوردن و آشامیدن از دست تو حرام می دانم.»

سپس حق تعالی در برابر صبر ایوب دو برابر مال و منالش را به او باز پس داد. هفت فرزندش را زنده کرد و فرزندان صالح دیگری نیز نصیبش ساخت و در خانه اش یک روز از صبح تا شام ملخ طلا بارید و هفتاد سال دیگر به عزت بزیست.


  
  

معرفی الکل

  • الکل و مشروبات الکلیالکل نوعی ماده مخدر است که در مقایسه با سایر مواد مخدر، راحت تر در اجتماع پذیرفته می شود. با این حال، قدرت اعتیادآوری آن به هیچ عنوان کمتر از سایر انواع مواد نیست. از لحاظ علمی، الکل در زمره موادی دسته بندی می شود که فعالیت بدن را کند کرده و سرعت عملکرد های حیاتی آن را کاهش می دهد. در نتیجه فردی که الکل مصرف می کند به سختی راه می رود، بریده بریده صحبت می کند، و قادر نیست که به سرعت از خود عکس العمل نشان دهد.
  • الکل پس وارد شدن به بدن، از طریق مویرگ های موجود در دیواره معده و روده کوچک به آرامی وارد جریان خون شده و ظرف مدت چند دقیقه از زمان نوشیده شدن، از طریق سیستم گردش خون، به مغز می رسد. در این زمان تاثیرگذاری الکل بر بدن آغاز شده و سرعت عملکرد سلول های عصبی بدن کاهش پیدا می کند. همچنین الکل موجود در جریان خون به داخل کبد نیز وارد شده و در آنجا طی فرایندی تصفیه شده و به یک ماده غیر سمی تبدیل می شود. در هر نوبت، کبد تنها قادر به تصفیه کردن میزان خاصی الکل می باشد و در صورتی که حجم الکل مصرف شده از آن مقدار بیشتر باشد، تصفیه نشده و به گردش در جریان خون ادامه می دهد. مصرف بسیار زیاد الکل، باعث کند شدن فرایند تنفس شده و به علت کمبود و نرسیدن اکسیژن کافی به مغز، می تواند باعث کما و یا حتی مرگ شود.
  • الکل با اثرگذاری بر عملکرد پیام رسان های شیمیایی مغز (نوروترانسمیترها)، باعث بروز اختلال در عملکرد عادی آن می شود. از جمله مهمترین تاثیرات الکل در ساختار شیمیایی مغز، بر هم زدن تعادل بین پیام رسان های “مهار کننده” و “تحریک کننده” می باشد. استفاده کوتاه مدت از الکل باعث افزایش میزان پیام رسان های مهار کننده شده و تعداد پیام رسان های تحریک کننده را کاهش می دهد؛ بنابراین سرعت عملکرد بدن کاهش یافته و فرد رفتارهایی مانند آرام صحبت کردن، و یا تلو تلو خوردن موقع راه رفتن را از خود بروز می دهد که در اصطلاح به آن مست شدن گفته می شود. به طور همزمان، الکل میزان لذت در بدن را نیز افزایش داده و به فرد احساس رضایت می دهد. در صورتی که مصرف الکل ادامه دار بوده و به یک عادت بلند مدت تبدیل شود، مغز وادار می شود تا تعدل بین این پیام رسان ها را مجددا برقرار کند و لذا با کاهش دادن میزان پیام رسان های مهار کننده، پیام رسان های تحریک کننده را افزایش می دهد که این کار باعث بروز حالتی می شود که از آن با عنوان “مقاوم شدن بدن” یا “تلورانس” یاد می شود. مقاوم شدن بدن به این معنی است که برای دستیابی به همان میزان لذت و رضایت قبلی، مقدار بسیار بیشتری الکل باید وارد جریان خون شود. در صورتی که نوشیدن الکل به طور مداوم تکرار شود، این مقاوم شدن بدن، باعث پیدایش و توسعه یافتن بیماری اعتیاد به الکل یا “الکلیسم” می شود.
  • الکل در انواع مختلف نوشیدنی ها یافت می شود اما مشروبات الکلی که از آنها با نام اسپیریت یاد می شود، میزان الکل بیشتری نسبت به شراب یا آبجو دارند. همچنین اگرچه که چنین به نظر نمی رسد، اما انواع نوشیدنی های تقطیری مخلوط با آب میوه که به آن کوکتل می گویند نیز، میزان الکل بیشتری نسبت به شراب و یا آبجو دارد. به طور کلی می توان گفت که مشروبات الکلی که با استفاده از فرایند تخمیر تولید می شوند مانند شراب، یا آبجو میزان الکلی در حدود 2 الی 20 درصد، و مشروباتی که به صورت تقطیری تهیه می شوند مانند ویسکی یا ودکا حاوی 40 تا 50 درصد الکل می باشند.

 

عوارض و تاثیرات الکل

  • هنگامی که فرد معتاد به الکل قصد می کند تا مصرف خود را قطع کند، مغز وی نیز تلاش برای عملکرد عادی بدون نیاز به حضور الکل را آغاز می کند. این تلاش مغز برای بازگشتن به حالت عادی، با عوارض و عواقبی به همراه است که باعث بروز خماری در فرد معتاد می شود. فرد مغز معتاد با بروز رفتارهایی مانند افسردگی، عصبانیت و یا استرس (که متعادل کننده های روانی مربوط به درد فیزیکی هستند) سعی می کند تا تعادل از دست رفته خود که بر اثر حضور دائمی الکل و مختل شدن کارکرد طبیعی مغز به وجود آمده است را مجددا به دست بیاورد. همین نشانه های جسمی و روحی خماری هستند که باعث می شود تا معتادان به الکل نتوانند به راحتی مصرف الکل را کنترل کرده و یا به کل کنار بگذارند.
  • مصرف مداوم الکل به طرق بسیار زیادی بر جسم فرد معتاد تاثیر می گذارد. معتادان به الکل اغلب معمولا به ترکیبی از چندین نوع عارضه خطرناک از جمله: حملات قلبی، ایست قلبی، دیابت، بیماری های ریوی، و یا اختلالات کبدی دچار می شوند.
  • مصرف بیش از حد الکل (اوردوز) و مسمویت ناشی از الکل می توانند باعث مرگ شوند. این خطر مخصوصا برای دسته از مصرف کنندگان که به طور دائم مصرف خود را قطع کرده و پس از مدتی مجددا مقدار زیادی مصرف می کنند بیشتر و جدی تر می باشد. خطر اوردوز و مصرف بیش از حد الکل، تنها به کسانی که در یک نوبت مقدار زیادی مصرف می کنند محدود نمی شود، بلکه افرادی که به طور مداوم میزان زیادی الکل مصرف می کنند و کبد و جریان خون آنها دائما در معرض الکل قرار دارد نیز ممکن است به این حالت دچار شوند. “هذیان خمری” یا “جنون الکلی” نیز از جمله عوارض خماری معتادان به الکل می باشد که باعث بروز اختلالات روانی و عصبی شده و گاها می تواند کشنده نیز باشد. استفاده طولانی مدت و دائمی از الکل باعث مزمن شدن بیماری شده و برای مصرف کننده مشکلات جسمی، رفتاری، و اجتماعی زیادی به همراه خواهد داشت.
  • الکلی هایی که تحت عمل جراحی قرار می گیرند با عوارض بعد از عمل خطرناک تری رو به رو هستند که از آن جمله می توان به: عفونت، خونریزی، کاهش عملکرد قلب و ریه، و تاخیر در بهبودی زخم ها اشاره کرد. همچنین عوارض خماری بعد از عمل جراحی نیز به موارد فوق اضافه شده و بهبودی آنان را به تاخیر می اندازد.

 

به طور کلی عوارض مصرف الکل عبارتند از:

  • لکنت زبان
  • خواب آلودگی
  • استفراغ
  • اسهال
  • ناراحتی معده
  • سردرد
  • مشکلات تنفسی
  • انحراف دید و شنوایی
  • تصمیمات غیر منطقی
  • کاهش ادراک و هماهنگی
  • عدم هوشیاری
  • کم خونی (از دست رفتن سلول های قرمز خون)
  • اغماء
  • از دست دادن حافظه

93/12/6::: 9:0 ص
نظر()