سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را به نادانی و یقینتان را به شکّ تبدیل نکنید و چون دانستید، عمل کنید و چون یقین کردید، اقدام کنید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :27
بازدید دیروز :15
کل بازدید :148992
تعداد کل یاداشته ها : 200
04/1/30
5:54 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[200]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان بهارانه نگاهی نو به مشاوره ساده دل ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی جبهه مقاومت وبیداری اسلامی تنهای93 سارا احمدی یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم هدهد ******ali pishtaz****** گیاهان دارویی سوره777 یامهدی شهریار کوچه ها دریایی از غم ارواحنا فداک یا زینب در آغوش خدا انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل اصلاحات نت سرای الماس عمو همه چی دان دهکده کوچک ما I AM WHAT I AM خاطرات غزلیات محسن نصیری(هامون) من و خودم... رویابین دوستانه نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب تینا!!!! •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• عاشقانه ها پسر تنها sharareh atashin عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا بهار عشق دل شکسته تینا مقاله های تربیتی سکوت عاری از صداست. vagte raftan ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ نـــابترینـــــــــــــــــها بسیج صالحین °°FoReVEr•• معماری عاشقانه زنگ تفریح بروزترین ها سرور جزتو


زیر تاریکی شب
دیدن مهتاب قشنگ است.
چه خیالی است اگر بال ندارم؟
حس پرواز که هست
حس پرواز قشنگ است.
قلمم
دفتر شعرم
همه را باد ربود
خبری نیست
رقص ژولیده نیزار قشنگ است.
در و دیوار اگر غم دارد
(گریه کن
گریه قشنگ است.)
به کسی کینه نگیرید
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزید.
به خدا مهر قشنگ است.
دست هر رهگذری را بفشارید به گرمی
بوسه هم حس قشنگی است.
بوسه بر دست پدر.
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است.
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است.
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
پر پروانه ببوسید
پر پروانه قشنگ است.
نزنید سنگ به هر زاغ سیاهی
به خدا زاغ قشنگ است.
چندشت میشود از کرم.
ولی کرم قشنگ است.
نسترن را بشناسید
یاس را لمس کنید
به خدا لاله قشنگ است.
همه جا مست بخندید
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است.
بشناسید خدا
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است


  
  

اوّل) گفتن بسم الله
رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند :
دعایی که با بسم الله الرّحمن الرّحیم شروع شود ، رد نمی‌شود .
دوّم) ستایش پروردگار
ـ امام علی علیه السلام فرمودند : پیش از درخواست حاجت ، باید خداوند را ستود و تمجید کرد .
سؤال کردند : چگونه تمجید کنیم ؟
فرمود بگویید :
یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الوَرید ،‌ یا مَنْ‌یحولُ بَیْنَ المَرْءِ وَ قَلْبِه ،‌ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَعْلی ، ‌یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیء .
ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک‌تر است . ‌ای کسی که میان انسان و دلش حائل می‌شود .‌ ای کسی که در بالاترین چشم انداز است . ‌ای کسی که مانند ندارد .
سوّم) صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام
ـ امام علی علیه السلام می‌فرمایند :
هردعایی تا در آن صلوات بر محمّد و آل محمّدعلیهم السلام  نباشد ، از ورود به آسمان ممنوع است .
ـ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :
هرکس که از خداوند حاجتی طلب می‌کند ، ابتدا با صلوات آغاز نموده و بعد از ذکر حاجت باز هم صلوات بفرستد ؛ زیرا صلوات دعایی است که از خداوند پوشیده نمی‌ماند و خداوند کریم تر از آن است که آغاز و انجام آن را بپذیرد و وسط را واگذارد .
چهارم) استشفاء به صلحا و اولیای الهی
ـ از امام کاظم علیه السلام نقل است که فرمودند :
هرگاه حاجتی خواستی از خداوند طلب نمایی ، بگو :
اللّهمَّ إنّی أسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٍ فَأنَّ لَهُما عِندَکَ شَأناً مِن الشَّأن .
خدایا ! به حقّ محمّد و علی علیهماالسّلام از تو مسئلت می‌کنم ؛ زیرا که آن دو را نزد تو منزلتی است .
ـ و در روایت دیگر در همان کتاب ، به آبروی محمّد و آل محمّد علیهم السلام آمده است .
پنجم) اقرار به معاصی

ـ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :
در دعا ابتدا باید خداوند را ستود ، سپس به گناهان اعتراف نمود و بعد حوائج را مسئلت کرد .
ششم) تضرّع و ابتهال

ـ اندرز خداوند متعال به حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام :
ای عیسی ! مرا چون شخص اندوهگین و در حال غرق که فریادرسی ندارد ، بخوان ، مرا جز با خواری و زاری و خلوص مخوان ، که هرگاه با چنین حالی مرا بخوانی ، اجابتت می‌کنم .
ـ امام حسین علیه السلام در حالات دعاکردن رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند :
در هنگام ابتهال (به زاری دعاکردن) و دعا ، مانند بینوایی که غذا می‌طلبد ، دستانش را بالا می‌بُرد .8
هفتم) به جا آوردن دو رکعت نماز
رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند :
هرکه درست وضو بگیرد و دو رکعت نمـاز بگذارد و رکـوع و سجـود آن‌ها را کامل به جا آورد ، سپس سلام گوید و خدای عزّوجل و رسول خدا صلّی الله علیه و آله را مدح کند و آن گاه حاجتش را بخواهد ، هرآینه به جا خواهش کرده و هرکه به جا طلب خیر و خوبی کند ، نومید برنگردد .
ـ امام جعفرصادق علیه السلام فرموده است :
روزی مردی وارد مسجد شد و دو رکعت نماز خواند و سپس از خداوند درخواست حوائج خود کرد . رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند :
‌این بنده زود حوائج خود را مسئلت کرد .
مرد دیگری آمد ، بعد از دو رکعت نماز ، خدای عزّوجل را ثنا گفت و بر پیامبرش و خاندان او درود فرستاد .
پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند : بخواه که به تو داده می‌شود .
هشتم) قرآن خواندن
امام حسن مجتبی علیه السلام می‌فرمایند :
کسی که قرآن بخواند ، دعایش دیر‌ یا زود مستجاب می‌شود .
نهم) کوچک نشمردن هیچ دعایی
ـ امام علی علیه السلام می‌فرمایند :
خدای متعال اجابت خود را در دلِ دعا پنهان کرده است . پس هیچ دعایی را خرد و ناچیز مشمار ؛ زیرا چه بسا که (در آینده) اجابت شود و تو ندانی .
دهم) زیاد نشمردن خواسته
ـ رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند :
خداوند عزّوجل به‌ یکی از پیامبرانش وحی فرمود که :
اگر اهل هفت آسمان و زمین همگی از من خواهشی کنند و خواهش ‌یکایک آنان را برآورم ، به اندازه‌ی پر پشه ‌ای از ملک من کم نشود . چگونه کم شود از ملکی که من سرپرست و خداوندگار آنم ؟
یازدهم) دعا در زمان‌ها و مکان‌های مناسب

ـ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرموده اند :
برترین زمان برای دعا ، وقت سحر است و‌ حضرت یعقوب علیه السلام هم ، دعا کردن برای فرزندان را به زمان سحر شب جمعه موکول کردند و فرمودند :
سَوفَ اَستَغفِرُ لَکُم رَبّی .
به زودی از پروردگار برای شما آمرزش می‌خواهم .
ـ امام صادق علیه السلام فرموده‌اند :
در سه زمان دعا محجوب نمی‌ماند :
1ـ بعد از ادای فریضه .
2ـ به هنگام بارش باران .
3ـ هنگام پدیدارشدن نشانه‌ای از اعجاز خداوند .
جدّ ما امیرالمؤمنین علیه السلام در خانه اش ، اتاقی را مخصوص نماز شب قرار داده بود . وقتی ‌یکی از کودکانش بیدار می‌شد ، او را به همراه خود به اتاق می‌برد و مشغول نماز شب می‌شد .
ـ از امام سجّاد علیه السلام پرسیدند : چرا شب زنده داران صورتی زیباتر از صورت دیگران دارند ؟
فرمودند : چون آنان با خدای خویش خلوت کرده اند ، خداوند از نور خود بر چهره‌ی آنان تابانده است .
دوازدهم) حسن ظنّ به خداوند
ـ از امام صادق علیه السلام منقول است :
هـرگاه دعـا می‌کنـی ، بـا دل(به خدا) روی آر و چـنین پندار کـه حاجت و خواسته‌ی تو بر در خانه است .
سیزدهم) اصرار ، الحاح ، پافشاری بر دعا
ـ امام باقر علیه السلام می‌فرمایند :
به خداوند سوگند ، هیچ بنده‌ی مؤمنی در حاجت خود به درگاه خداوند اصرار و پافشاری نکند ، مگر ‌این که حاجت خود را بگیرد.
چهاردهم) دعا در پنهان و آشکار
بعضی از ادعیه تأثیر اجتماعی ندارد و لذا در شرع مقدّس تأکید بر تنهایی خواندن آن شده است ، مثل دعا و نماز در دل شب که باید به صورت پنهانی باشد .
ـ رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند :
یک دعای پنهانی برابر است با هفتاد دعای آشکار .
ولی بعضی از ادعیه اثر اجتماعی زیادی دارد ؛ در آن مواقع هرچه  جمعیّت بیشتـری گردهم آیند ، از فضیلت بیشتری برخوردار است ، مـانند مراسم‌هایی که در مساجد و محافل مذهبی برگزار می‌شود .
ـ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :
هیچ گاه چهار نفر با هم جمع نشدند و دعایی نکردند ، مگر آن که برآورده شد .
پانزدهم) دعا برای دیگران
ـ پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله فرموده‌اند :
هرگاه ‌یک نفر دعا می‌کند ، برای همه دعا کند ؛ زیرا ‌این دعا به اجابت نزدیک‌تر است . کسی که پیش از دعا کردن برای خود ، برای چهل نفر از برادرانش دعا کند ، آن دعا در حقّ آنان و در حقّ خودش مستجاب شود .
ـ خداوند به موسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام وحی فرمود :
با دهانی که پاک است و گناه نکرده‌ای ، مرا بخوان و دعا کن !
عرض کرد :
چنین دهانی ندارم ! (البتّه منظور ایشان ترک اولی بوده والاّ رسولان خدا که گناه نمی کنند .)
فرمود : تو به وسیله‌ی دهان دیگران گناه نکرده ای ؛ با دهان دیگران مرا بخوان ! یعنی به گونه‌ای رفتار کن تا مردم شب و روز تو را دعا کنند . (یعنی وقتی دیگران برای شما دعا می‌کنند ، شما با زبانی دعا شده‌اید که با آن زبان گناه نکرده‌اید . فتأمّل !)
شانزدهم) به مصلحت الهی ، راضی بودن
ـ امام علی علیه السلام می‌فرمایند :
خداوند از عرش ندا داد و فرمود :
ای بندگان من !
از آن چه به شما دستور داده‌ام ، فرمان برید و به من نیاموزید که چه چیز به مصلحت شماست ؛ زیرا من به آن داناترم و آن چه را صلاح شماست ، از شما دریغ نمی‌کنم .
هفدهم) دعای خالص
ـ حضرت زهرا  سلام الله علیها فرموده‌اند :
هرکس ، عبادت ناب و خالصانه‌ی خود را به درگاه خداوند ببرد ، خداوند بهترین کاری را که صلاح اوست ، برایش فرو فرستد .
ـ شخصی خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمد و عرض‌کرد :
من از خدا حاجتی را می‌خواهم ولی جوابی نشنیده‌ام ، چرا ؟
حضرت علیه السلام فرمودند :
همانا دعا کننده را چهار خصلت است :
1ـ اخلاص باطنی
2ـ حضور نیّت (قلب)
3ـ شناخت وسیله
4ـ انصاف داشتن در خواسته
آیا تو با آگاهی از ‌این چهارنکته دعا می‌کنی ؟
عرض کرد : خیر !
حضرت علیه السلام فرمودند : پس از ‌این به بعد ‌این چهارنکته را در دعا مورد توجّه قرار بده !
هجدهم) به غیر خداوند امید نداشتن
ـ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :
هرگاه‌یکی از شما بخواهد که هرچه از خداوند طلب کند ، به او بدهد ، باید از همه‌ی مردم چشم امید برکند و به جز به خدا امید نبندد . پس چون خدای عزّوجل بداند که او غیر از امید به خداوند به کسی امید ندارد ، عطایایی برایش در نظر گیرد و بدهد .
ـ کریم اهل بیت امام مجتبی علیه السلام می‌فرمایند :
کسی که در دل خود جز خشنودی خداوند چیزی راه ندهد ، من هم ضامنم
که پروردگار عالم دعایش را اجابت فرماید .
نوزدهم) اطاعت از فرمان الهی
ـ ابو حمزه می‌گوید :
خداوند سبحان به داوود علی نبیّنا و آله و علیه السّلام وحی فرمود :
ای داوود ! هیچ بنده‌ای نیست که از فرمان من اطاعت نماید ، مگر آن که خواسته‌ی او را پیش از آن که مطرح کند ، برآورده سازم و پیش از آن که مرا بخواند ، او را پاسخ دهم .
بیستم) بلند همّتی در درخواست حوائج
ـ امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیّت به امام حسن علیه السلام فرمودند :
از خداوند چیزی را بخواه که جمال و نیکیش برایت بماند و وبال و آزارش از تو دور ماند . مال و ثروت برای تو نمی‌ماند و تو نیز برای آن نخواهی ماند .


  
  


آیا تاکنون فکر کرده‌اید که چرا در برخی کارها موفق هستید و در برخی دیگر ناموفق؟ آیا فکر کرده‌اید که چرا گاهی هر چه تلاش می‌کنید نمی‌توانید برخی از کارها را انجام دهید؟ جواب این سوأل فقدان اعتماد به نفس است. یعنی نبود اعتماد به نفس عامل شکست ما در کارها است. درجاتی از اعتماد به نفس در همه‌ی ما وجود دارد؛ یعنی گاهی اعتماد به نفس ما بالا و گاهی پایین است.


اگر اعتماد به نفس ما بر پایه‌ی کارهایی باشد که به خوبی انجام می‌دهیم، تنها هنگام انجام آن کارها اعتماد به نفس خواهیم داشت. به فرض مثال اگر خوب می‌نویسیم، تنها هنکام نوشتن اعتماد به نفس داریم. اگر سخنران خوبی هستیم، فقط هنگام سخنرانی اعتماد به نفس خوبی داریم و .... این یعنی ما از اعتماد به نفس خوبی برخوردار نیستیم. فراموش نکنیداعتماد به نفس چیزی است که از درون آدم سرچشمه می‌گیرد نه در کاری که ما انجام می‌دهیم.
در واقع اعتماد به نفس به معنی باور کردن قابلیت انسانی خویش، روبرو شدن فعال با رویدادهای زندگی و انجام درست وظایف است.
افرادی که از اعتماد به نفس کافی برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسئوولیت‌پذیر و پیشرفت‌گرا هستند. شکست‌ها را می‌پذیرند و از آن‌ها درس می‌گیرند. بر ایجاد رابطه با دیگران توانا هستند و از هر کونه گوشه‌گیری دوری می‌جویند. ما باید بر توانایی خود بر انجام هر امری اعتماد به نفس داشته باشیم. وقتی اعتماد به نفس خود را بر اساس وجود خود قرار می‌دهیم نه بر اساس کارهایی که انجام می‌دهیم، اعتماد به نفس‌مان افزایش می‌یابد.
اعتماد به نفس باید از اطمینان به اراده ناشی شود نه از کارهایمان. ممکن است همه‌ی ما گاهی از دست عدم اعتماد به نفس نالیده باشیم. لذا ما در این مقاله کوشیده‌ایم تا کارهایی را که اعتماد به نفس ما را از بین می‌برند یا تضعیف می‌کنند، برای شما ذکر کنیم، انشاءالله رعایت این موارد بتواند در تقویت اعتماد به نفس به ما کمک کند.

راه‌های تقویت اعتماد به نفس
1) رسیدگی به خود
اعتماد به نفس تا حد زیادی به میزان سلامتی جسمانی و روانی بستگی دارد. بی‌توجهی به خود نشان دهنده‌ی این است که شما خود را دوست ندارید. شخصی که به نیازهای جسمی و روحی خود توجه دارد، نیازی به جلب توجه دیگران ندارد. یک فرد ورزشکار سرحال و بانشاط را که محکم و استوار راه می‌رود با یک فرد چاق و پر خور تنبل و با ظاهری ژولیده مقایسه کنید. کدام را می‌پسندید؟ بدون شک اعتماد به نفس ورزشکاران بسیار بیشتر از افراد عادی است.
توصیه می‌کنیم در هر سن و سالی و یا موقعیتی هستند، از همین اکنون تصمیم بگیرید که برای ورزش کردن برنامه‌ای منظم بریزید. کوه پیمایی، پیاده روی(در طبیعت) و نرمش، دست کم دو بار در هفته برای اغلب ما مشکل نیست. حتی اگر اکنون سالم هستید، از آن‌چه به جسم و ایمان و اراده‌ى شما ضربه می‌زنند، خودداری کنید. ورزش نکردن، کم تحرکی، مصرف چربی و قند فراوان، مصرف دخانیات و... . از جمله مواردی هستند که دیر یا زود عوارض ناگواری در جسم ما باقی خواهند گذاشت. پس:
1. برنامه‌هایی برای رسیدگی به جسم و تقویت آن در طول روز داشته باشید و برای استراحت و خواب زمان کافی در نظر بگیرید.
2. به نحوه‌ی ایستادن و راه رفتن خود توجه کنید و در صورت نیاز آن را اصلاح کنید.
3. جلوی آینه بایستید و حالت کسانی که موفق، مصمم، پرتلاش و دارای اعتماد به نفس هستند را تمرین کنید.
4. قدم‌ها را محکم و آرام بردارید و لبخندی بر لب داشته باشید. قوز نکنید. سر را بالا نگه دارید و به چشم‌های مخاطب خود نگاه کنید نه به اشیاء اطراف‌تان.
5. اگر احساس می‌کنید که لباس مرتب و تمیز به شما احساس خوبی میبخشد، همیشه مرتب و منظم باشید.
6. همیشه ظاهری آراسته، متین و با وقار داشته باشید.
2) غلبه بر ترس و نگرانی
یکی از مهمترین عواملی که اعتماد به نفس را به شدت درهم می‌شکند، ترس است. ترس انواع مختلفی دارد اما در هر حال باید این غول بی‌شاخ و دم را از ذهن خود بیرون کنیم. ترس احساس تخریب کننده‌ای است که به کوشش شما برای دست‌یابی به اعتماد به نفس، ضربه‌ی مهلکی وارد می‌سازد. اگر شما ترس داشته باشید امکان ندارد واکنش ذهنی مناسبی که لازمه‌ی داشتن یک زندگی پر بار و موفق است، بر خوردار شوید.
نگرانی حالتی است که پایه‌ی آن ترس است؛ حرکتی آرام اما ادامه‌دار دارد و اعتماد به نفس و ابتکار را از بین می‌برد. البته ترس در حد معقول چندان هم بد نیست، زیرا موجب احتیاط خواهد شد. اما این مسأله با ترس و نگرانی بیهوده تفاوت دارد. یکی از معمول ترین نقطه ضعف‌های همه‌ی انسان‌ها، افکار منفی و ناامید کننده‌ای هستند که موجب ترس و نگرانی می‌شوند. این هراس اغلب ناشی از شکست‌های قبلی و فقدان اعتماد به نفس است.
مخرب‌ترین ترس‌ها عبارتند از: ترس از انتقاد، ترس از شکست، ترس از آینده، ترس از جلو زدن دیگران از تو، ترس از دست دادن چیزهای محبوب.
برای مبارزه با این ترس‌ها باید توجه داشت که خود را با دیگران مقایسه نکنید زیرا در این صورت، نهایتاً به این نتیجه می‌رسید که برای موفقیت خود باید دیگران را شکست دهید و این افکار منفی موجب خشم ، نفرت، بغض، کینه و...خواهد شد. بسیار طبیعی است که این موارد چه ذهنی باشد، چه به مرحله‌ی عمل در بیایند، روان انسان را تخریب می‌کنند و خواه ناخواه بیماری‌های جسمی، ترس و عدم اعتماد به نفس را به دنبال خواهد داشت.
بر تفکر خود مسلط باشید و ذهن خود را بر روی افکار منفی ببندید و در جست‌وجوی معاشرت و دوستی با کسانی باشید که شما را به خیر و صلاح تشویق می‌کنند.

3) با خود مهربان باشید
هرگاه ما کاری انجام دادیم که منجر به ضایع شدن حق و حقوق دیگران شد، یا گناه، خطا و اشتباهی کردیم، رفتاری مناسب با خود داشته باشیم. یعنی اگر در حق دیگران بدی کرده‌ایم، خوب به بررسی ابعاد گوناگون قضیه بپردازیم و منصفانه به قضاوت بپردازیم، اگر آن‌ها محکوم شدند، آن‌ها را ببخشیم و اگر ما محکوم شدیم، تصمیم بگیریم دیگر این گونه اقدامات را تکرار نکنیم و در صورت ممکن از آن‌ها عذرخواهی کنیم، اما هرگز به اذیت و آزار روح خود نپردازیم.
خودآزاری یا خود خوری اعتماد به نفس انسان را به کلی از بین می‌برد. یا اگر شکست خورده‌ایم و کاری را اشتباه انجام داده‌ایم. برنامه‌ای درست طراحی کنیم تا آن را جبران کنیم نه این‌که به محکومیت خویش بپردازیم و هر چه در توان داریم در تخریب اعتماد به نفس‌مان بکوشیم و خود را موجودی بی‌لیاقت و بی‌استعداد و کار خراب کن تصور کنیم. به یاد داشته باشیم که تنها در این صورت می‌توانیم موفق و خوش‌بخت زندگی کنید. پس با خودتان مهربان باشید و خود را شکنجه ندهید. فراموش نکنید که ما نه جنایتکار هستیم، نه متهم؛ همه‌ی ما قابل بخشش هستیم.
4) شکست پلی برای پیروزی
درست است که احساس پیروزی برای رشد اعتماد به نفس موثر است اما مهم تر از آن احساس رضایتی است که ما از خود داریم. شخصی که دارای اعتماد به نفس است، وقتی در موضوعی شکست می‌خورد، برایش مهم نیست، چون شکست را پلی برای پیروزی تلقی می‌کند. بخشیدن را بیاموزید و اشتباهات خود و دیگران را ببخشید و از اشتباهات‌تان عبرت بگیرد و برای جبران شکست‌ها تلاش کنید.
5) توکل به خدا را فراموش نکنید.
انسان وقتی خدا را دوست داشته باشد و او را خوب بشناسد و بداند که او غیر از خیر و منفعت بنده‌اش را نمی‌خواهد و ضرر و زیان را از او دور می‌کند، هنگام بروز مشکلات به خدا توکل می‌کند. بنده‌ی واقعی هرگز مأیوس و ناامید نخواهد شد چون می‌داند که چه قدرت عظیمی پشتیبان اوست و او را از زیان و ضرر واقعی محفوظ خواهد کرد.
6) در تعارف کردن خود را تحقیر نکنید.
وقتی که با کسی احوال پرسی می‌کنید، مؤدب و مؤقر باشید و از گفتن جملاتی نظیر: «چاکرم»، «نوکرم»، «شماره‌ی کفشتم»، «بند پوتینتم» و...بپرهیزید. ممطمئن باشید گفتن این جملات شما را نزد طرف مقابل‌تان عزیزتر و محبوب‌تر نخواهد کرد، بلکه بی‌اعتبار و بی‌ارزش‌تر خواهی شد، چرا که او می‌داند شما دارید به او دروغ می‌گویید. لذا گفتن این جملات شما را بی‌ارزش نموده و حیثیت و اعتبار شما را از بین خواهد برد و اعتماد به نفس‌تان را خراب می‌کند.
7) به لبخند زدن عادت کنید.
لبخند یکی از عوامل مهم برقراری ارتباط است و جدای از این اثرات مثبتی روی طرف مقابل می‌گذارد و او احساس صمیمیت بیشتری خواهد نمود. دقت کنید که وقتی کسی به شما لبخند می‌زند چه احساس خوبی در شما به وجود می‌آید. پس شما هم به لبخند زدن عادت کنید. یک لبخند ساده که از درون انسان سرچشمه می‌گیرد، درون انسان را متحول می‌کند و به انسان امید و اعتماد می‌بخشد. وقتی شما لبخند می‌زنید، یعنی همه چیز بر وفق مراد است و آن‌چه از زندگی می‌خواهید دارید. و به یاد داشته باشیم که بنا به فرمایش پیامبر (ص) تبسم مؤمن هنگام دیدار مؤمنی دیگر صدقه محسوب می‌‌شود.
8) به خود احترام بگذارید.
بدون شک احترام دیگران در پرورش اعتماد به نفس شما موثر است. مهمترین عاملی هم که این احترام را بر می‌انگیزد احترام شما به خودتان می‌باشد. اگر احساس می‌کنید که ثروتمندان از احترام بیشتری برخوردارند، تنها به علت آن است که آن‌ها به خاطر ثروت‌شان، احساسِ داشتن می‌کنند، اعتماد به نفس پیدا می‌کنند و برای خودشان احترام و ارزش زیادی قائل می‌شوند.
دیگران همان قدر برای شما احترام قائل هستند که شما به خود احترام می‌گذارید. بنابراین احساس شایستگی کنید و به خود احترام بگذارید و دیگران را نیز محترم بشمارید؛ آنگاه خواهی دید که دیگران چه قدر به شما احترام می‌گذارند.
9) تفکر مثبت داشته باشید.
شخصیت هر کس دقیقاً همان چیزی است که او در ذهن خود تصور می‌کند. اگر او تصور می‌کند انسانی با اراده، محترم و با شخصیت است، پس همان طور است یا دست کم می‌تواند چنین باشد و اگر تصور کند، انسانی بی‌اراده، ضعیف النفس و... است، دقیقاً همان طور خواهد بود. لذا اگر می‌خواهید شخصیتی استوار، محکم و موفق داشته باشید، خودتان را دوست داشته باشید، به خود احترام بگذارید، به فکر خود باشید و هرگونه افکار منفی را به شدّت از خود دور کنید. افکار منفی خوره‌ی اراده و پیکر موفقیت انسان هستند، پس با این دشمن خطرناک باید با جدیت برخورد کرد.
آیا تاکنون با خود فکر کرده‌اید که چرا انسان‌هایی با برخورداری از نعمت‌ها و امکانات بىشمار در زندگىشان موفق نیستند؟ آیا تاکنون اندیشیده‌اید که چرا برخی دیگر علی‌رغم آن که امکانات چندانی در اختیار ندارد، زندگی بسیار موفقی دارند؟ جواب این سوال و ده‌ها سؤال دیگر در این زمینه تنها یک چیز است و آن اینست که هرگاه کسی نتواند نیروی افکار منفی خود را کنترل کند، این افکار دست به دست هم داده و با تمام قدرت و توان خویش به ذهن او حمله می‌کنند و افکار مثبت او را خنثی می‌کنند یا به کلی از بین می‌برند و وقتی که افکار منفی بر وجود او مسلط شدند، آن‌گاه تنها چیزی که فرد به آن نمی‌‌اندیشد موفقیت، زندگی سالم و خوش بختی است.
پس خیلی راحت می‌توان افکار منفی خود را از خود دور ساخت، برای این منظور کافی است که هرگاه افکار منفی به ذهن شما حمله کردند، به خود تلقین که: «من به لطف خدای مهربان با تمام افکار منفی مبارزه می‌کنم، چون می‌خواهم انسان موفق و خوش بختی باشم.» این جمله و یا جملاتی از این دست، در عرض4_3 هفته مفید واقع می‌شوند. بهتر است شب هنگام خواب یا صبح این جملات را در خلوت و با تمرکز فکر 10_7 بار با خود تکرار کرد. مطمئن باشید که نتیجه‌ی مطلوبی از آن خواهید گرفت.
10) نترسید! خود را تغییر دهید.
شما فقط تا آن حد می‌توانید دنیای خود را تغییر دهید که خود را تغییر دهید و خود را تا آن حد می‌توانید تغییر دهید که افکار نادرست و غلط خویش را تغییر دهید. پس، واقع بین باشید، افکار خویش را به مرور مورد بررسی قرار دهید و به آن‌ها فکر کنید و با افراد مورد اعتماد خویش راجع به آن‌ها بحث کنید، آن‌گاه منصفانه درباره‌ی آن به قضاوت بپردازید و اگر واقعاً آن‌ها را نادرست یافتید، برای اصلاح آنها اقدام کنید.
ممکن است برخی از خوانندگان تصور کنند که این مطلب چه ضرورتی دارد؟ جواب این سؤال بسیار ساده است. ببینید! اگر کمی دقت کنیم، می‌بینیم که زندگی هر شخص از مجموعه‌ی افکار و ایده‌های او شکل گرفته است، یعنی هر شخصی بر اساس آن‌چه می‌اندیشد، عمل می‌کند و زندگىاش را شکل می‌دهد.
البته قطعاً هر کسی در زندگی ممکن است کارهایی انجام دهد که به آن‌ها معتقد نباشد، اما این رفتارها اغلب موقتی و زود گذر هستند و دوام و ثبات آن‌چنانی ندارند. آن‌چه حائز اهمیت است، ایده‌ها و اعتقادات هستند، زیرا معمولاً ثابتند. قبول داریم که تغییر دادن افکاری که سال‌ها بر اساس آن‌ها زندگی کرده‌ایم و موجب یک سری عادت در وجود ما گشته‌اند، کار ساده‌ای نیست، زیرا معمولاً انسان وقتی به چیزی عادت کرد، نمی‌تواند به همین راحتی آن را تغییر دهد و اغلب به دلیل تنبلی یا توجیهات نادرست از این کار سرباز می‌زند، حتی افراد معتاد، الکلی، قمارباز و... کار خود را توجیه می‌کنند. به همین خاطر کمتر در صدد تغییر خویش بر می‌آیند. اما من معتقدم که: «زکوشش به هر چه خواهی رسید.»
هرکسی در هر وضعیتی می‌تواند افکار، ایده‌ها و نهایتاً زندگی خویش را تغییر دهد اما کمیت و کیفیت آن متفاوت است اگر می‌خواهید خود را تغییر دهید، یک نکته‌ى بسیار مهم را به خاطر بسپارید و آن این‌که: «نگران این مطلب نباشید که دیگران اکنون درباره‌ی شما چه می‌اندیشند و بعد از تغییرتان چه خواهند اندیشید، چرا که دیگران همیشه چیزی برای گفتن دارند.» به قول مشهور: دروازه‌ى شهر را می‌توان بست، اما دهان مردم را نه. پس به خود بیاندیشید و مسیر دگرگونی خود را بدون دغدغه و نگرانی بپیمائید.
11) خواسته‌های خود را دقیقاً مشخص کنید.
افرادی که از اعتماد به نفس قوی برخوردارند، از خواسته‌ى خود آگاهند و اغلب به این خواسته می‌رسند. لازمه‌ى عزم راسخ در تصمیم‌گیری شجاعت است، تردید و دودلی را از خود دور کنید، خواسته و هدف خود را مشخص کنید و برای رسیدن به آن تصمیم بگیرید و برنامه‌ریزی نمایید.
اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت خود را دسته‌بندی نمایید و روش‌های رسیدن به آن‌ها و نیز زمان تقریبی به آن‌ها را عاقلانه تعیین کنید. هر چقدر برنامه‌ریزیتان واقع‌بینانه‌تر باشد و تلاش و امید و توکّلتان بیشتر باشد، میزان موفقیت‌تان هم بیشتر خواهد بود.
همین امروز کارتان را آغاز کنید و برنامه‌ای انعطاف‌پذیر تدوین کنید، اما اگر برنامه‌ى اولیه‌ی شما با شکست روبرو شد ناامید نشوید و از برنامه دست برندارید، برنامه‌های دیگری را جایگزین آن‌ها کنید.
12) برای کارهای روزانه برنامه‌ریزی کنید.
کم آوردن وقت جهت انجام کارهای روزانه، تعهدات زیاد، بدقول شدن، بىنظمی و بىبرنامگی در صورتی که مدتی وجود داشته باشند، اعتماد به نفس انسان را درهم می‌شکنند، زیرا بىبرنامگىها سبب موفقیت انسان در کارهای روزانه‌اش خواهد شد و مجموعه‌ی این ناموفقیت‌ها روحیه و اراده‌ی انسان را سست نموده و نهایتاً موجب عدم اعتماد به نفس انسان خواهد شد. برای بهتر انجام شدن کارها، آن‌ها را اولویت بندی کنید.
یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای انجام این کار، این است که عادت کنید هر شب قبل از خواب، مهمترین کارهایی را که می‌خواهید فردا انجام دهید، روی کاغذ یادداشت نمایید، سپس آن‌ها را اولویت بندی نمایید و زمان تقریبی انجام آن کار را نیز یادداشت بفرمایید.
13) هرگز التماس نکنید.
التماس کردن از رفتارهای تخریب کننده‌ی عزت و اعتماد به نفس است. افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند، برای رسیدن به خواسته‌های‌شان، التماس می‌کنند هنگام مطرح کردن خواسته‌های خود، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
- دقیقاً مشخص کنید که چه می‌خواهید؟ چه چیزی تا چه حدی؟
- از کسی درخواست کنید که مطمئن هستید می‌تواند به شما کمک کند. از هر کسی درخواست نکنید.
- هنگام درخواست، منافع طرف مقابل را هم در نظر بگیرید.
- مبهم حرف نزنید، خواسته‌ى خود را شفاف و واضح بیان کنید.
- محکم و جدّى صحبت کنید.


  
  

 

سخنان خوب باید در زیباترین جملات طراحی و تدوین شوند، تا مورد توجه و تأمل مخاطبان واقع شود. به عبارتی ساده تر قالب کلام می بایست با قیمت کلام هم سان باشد. خوب سخن گفتن؛ سخن خوب گفتن، از مهم ترین لوازم پیام رسانی و متقاعد سازی در روان شناسی ارتباطات به شمار می آید.

 

در این نوشتار نمونه هایی را با هم مرور می کنیم:


1- کسی که به دنبال انتقام گرفتن است، زخم هایش را تازه نگه می دارد. (فرانسیس بیکن)


2- با مشت گره کرده نمی توان با کسی دست داد و دوست شد. (ایندرا گاندی)


3- پرسیدند بهشت را می خواهی یا دوست را؟! گفتم: جهنم است، بهشتی که در آن دوست نباشد.


4- خداوند بی نهایت است، امّا به قدر نیازت فرود می فرستد، به قدر آرزویت گسترده می شود، و به قدر ایمانت کارگشاست. (ملاصدرا)


5- گل عشق و دوستی با بی ریایی و صداقت و صمیمیت می روید و می ماند، از اینکه مراقب این گل زیبایی، می بوسمت.

 

----------------------------------------------


6- بیا با آئین آب و آئینه زندگی کنیم. مثل آب هر چه پلیدی بشوییم. آئینه سان هر چه ندیدیم نگوییم.


7- ارزش هر کس، برابر است با ارزش آن چیزی که برایش ارزش قائل است. (حضرت علی علیه السلام)


8- کسی که با خدا دوست نیست، دوستی اش با تو دروغی بیش نیست، دوستی بدون خدا دوستی ناپایدار است.


9- دوست واقعی تو دشمن واقعی نقاط ضعف توست.


10- در میخانه ببستند، خدایا مپسند***که در خانه تزویر و ریا بگشایند. (حافظ)


----------------------------------------------


11- 5 چیز را از کودکان بیاموز: در حال زندگی کن تا لذت ببری. شادی را گران نکن- با تمام وجود (از خدا) بخواه. کینه را از ذهن و زندگی دور کن. همواره در حال تلاش باش.


12- خدایا ما را ببخش که، در کار خوب یا جا زدیم یا جار زدیم.


13- آش خوب باشه، کاسه اش چوب باشه.


14- کسی که هیچ کاری نمی کند، هیچ اشتباهی نمی کند و کسی که هیچ اشتباهی نمی کند، هیچ چیز یاد نمی گیرد.


15- کسی شایسته آزادی است که بر هوس های خود مسلط شود- "گوته"


----------------------------------------------


16- هر گاه پست های بزرگ به انسان های کوچک سپرده شود، پست ها پایکوبی می کنند. (عباسعلی کاوه)


17- دنیا مثل دوربین عکاسیه، لبخند بزن عزیزم.


18- خدایا کمکم کن تا دینم را به دنیایم نفروشم و برای نام و نان ایمانم را از دست ندهم. (دکتر شریعتی)


19- پرسیدند آزادی مهم است یا رفاه؟ گفتم: اگر آزادی نباشد نمی توانم بگویم نانم را چه کسی دزدید.


20- اگر می خواهی بدانی که چقدر ثروتمند هستی به این فکر کن که اگر همه اموالت را از دست بدهی چه چیزی برایت باقی می ماند.

 

----------------------------------------------


21- باران نعمت ها و موهبت های الهی همیشه در حال باریدن است. ظرف دلت را دریایی کن تا باران بیشتری نصیبت شود. تا همیشه بمانی.


22- ساده بگویم، اگر می خواهی بدانی که خدا چقدر دوستت دارد. ببین تو چقدر دوستش داری و چقدر برایش وقت داری و گفتگو و خلوت می کنی به حرف هایش گوش می دهی و به خواسته هایش عمل می کنی؟


23- عشق و محبت بین کسانی ایجاد می شود که به راستی به خدا ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند. (سوره مریم / 92)
24- زندگی مسأله است حل باید کرد، راه است طی باید کرد، دراز مدت است صبر باید کرد. تفریح است بازی باید کرد. باغبانی است عشق باید کرد. تعهد است عمل باید کرد. راز است کشف باید کرد.


25- مراقب افکارت باش که تبدیل به گفتارت می شود. مراقب گفتارت باش که رفتارت را تعیین می کند. مراقب رفتارت باش که عادتت می شود. مراقب عادتت باش که تبدیل به شخصیت تو می شود. و شخصیت تو سرنوشتت را ترسیم می کند. (حضرت علی علیه السلام)


----------------------------------------------


26- همنشین تو از تو ،‌بِه باید تا عقل و دینت بیفزاید.


27- کسی که شایسته ستایش است محتاج ستایش نیست و کسی که شایسته ستایش نیست محتاج ستایش است.


28- در دل سخت سنگ سبزه نمی روید. در دل نرم خاک رویش و پالایش ایجاد می شود.


29- خوبی ها خود و بدی های دیگران را پنهان کن، خدا افشاگر خوبی است.


30- نماز نور، نردبان و برکه است، راهت را روشن می کند، از زمین به آسمانت می برد و تمام وجودت را شستوشو داده و طاهر می سازد.


----------------------------------------------


31- مباد گل ،‌تو را از گلکار غافل کند.


32- پسته خندان ارزشمند است پسته ای را که نمی خندد، در سرمای شدید قرار داد تا منجمد شود. و بعد بلافاصله آن را در آب جوشی می ریزند تا ترک بخورد. و یا با سنگ بر سرش می کوبند تا خندان شود.

33- نعمت های خود را بشمار نه محرومیت هایت را.


34- از قفس، مرغ به هر جا رود بستان است، مگس در قفس آزاد است. مرغ در قفس در بند.


35- باز شدن هر آموزشگاه = بسته شدن یک بازداشتگاه (ویکتور هوگو)


----------------------------------------------


36- حسادت تو علیه کسی، نشانه برتری او بر توست (اعتراف به برتری اوست).


37- چاپلوسی در سه جا لازم و عبادت است: در برابر خدا، والدین و در برابر محرومان و ستمدیدگان. (حضرت علی (علیه السلام))


38- تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد.


مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جهان و بر ایمان زند.


39- کمتر کسی 80 سال زندگی می کند، بیشتر 80 ساله ها، 80 بار یک سال را تکرار می کنند.

 


40- خدایا به مردان ما غیرت، به زنان ما عفت، به پیران ما سلامت، به دختران ما متانت به پسران ما سعادت، به عالمان ما صداقت، به مسئولان ما عدالت، به اصناف ما مروت، به ملت ما وحدت به نویسندگان ما مسئولیت، به هنرمندان ما کرامت، به سرمایه داران ما  دیانت عطا فرما.


94/1/15::: 10:16 ص
نظر()
  
  


· در سوره شریف زمر می‌فرماید:
إِنَّ اللَّهَ لایَهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ؛ 4
خداوند، آن کس را که دروغ‌گو و کفران‏کننده است، هرگز هدایت نمى‏کند.
آدم دروغ‌گو را خدا هدایت نمی کند. من که دروغ می‌گویم، از هدایت الهی دور هستم. خدا آدم دروغ‌گو را به خودش وا می‌گذارد.
· نبی اکرم9فرمودند:
کسی که بدون عذر شرعی دروغ بگوید، هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و از قلب او بویی به سوی آسمان خارج می‌شود که همة ملائکه آسمان او را لعنش می‌کنند 5.
این، یکی از آثار دروغ‌‌گویی است. حضرت حق که می‌فرماید: «دروغ نگو» می‌خواهد این آثار به من نرسد و این نتایج را برای من نداشته باشد.
· امام صادق7فرمودند: یکی از نتایج دروغ‌‌گویی این است که انسان، به فراموشی مبتلا می‌شود 6.
------------------------------



این اثر دروغ‌گویی است. اگر می‌خواهی فراموشی نداشته باشی، حواست را جمع کن و کمتر دروغ بگو .
· در روایتی دارد که کسانی که دروغ می‌گویند، از نماز شب محروم می‌شوند 1.
اگر می‌خواهی موفق به نماز شب بشوی، کمتر دروغ بگو.
· در روایت دیگری دارد که نبی اکرم9فرمودند:
موقعی که به معراج رفتم، وارد بهشت و جهنم شدم . دیدم در جهنم یک کسی را خوابانده اند و یک شخص ایستاده است و یک عصای آهنی که سرش تیز است در دست او می‌باشد. این شخص، وارونه روی زمین خوابیده است و آن شخص هم با آن عصا بدن و صورت او را تکه تکه می‌کند و جدا می‌کند. این شخص هم فریاد می‌زند. بعد صورت او را از زمین بر می‌دارد و آن طرفش را می‌گذارد و دوباره با این عصای آهنی همین طور این گوشت‌ها را تکه تکه و استخوان‌ها را جدا می‌کند. بعد دو باره طرف قبلی را می‌گذارد که خوب شده و باز گوشت‌های آن را جدا می‌کند. به همین طریق، مکرر این کار را می‌کند. حضرت می‌فرماید: سؤال کردم: «برادر! جبرئیل این مال چیست؟ چه گناهی دارد؟» عرض کرد: «این، عذاب دروغ‌گوها است» 2.
خدا می‌خواهد تو این عذاب را نکشی؛ لذا گفته دروغ گفتن حرام است. اگر من دروغ بگویم، به خدا ضرر نمی‌زنم؛ اما این آثار برای خود من هست. خدا می‌خواهد که من محفوظ بمانم. البته دروغ، مراتبی دارد که شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره بیان فرموده است.حضرت امیر7 فرمودند: «النَّجاةُ مَع الصَّدقِ 3؛ نجات و پیروزی، با راستگویی است». همیشه راست بگو؛ همه جا راست بگو. به خدا قسم! ضرر نمی کنی، خدا به تو کمک می‌کند. اگر ـ خدای ناخواسته ـ در دادگاه هم گرفتار شدی، آنجا هم راست بگو. خدا شاهد است از راست گفتن، نتایجی گرفته شده است که در دروغ گفتن نیست. خدا خودش کمک می‌کند.
در روایت داریم: «ان الله مع الصادقین 4؛ خدا با راست‌گویان است». در آیه شریف هم می‌فرماید: «کونوا مع الصادقین 5؛ با راستگویان باشید». چه کسی راست می‌گوید؟ اهل بیت عصمت و طهارت، این‌ها همه راست می‌گویند؛ اولیای الهی راست می‌گویند. تو هم که راست بگویی، به آن‌ها ملحق می‌شوی و اوصاف آن‌ها در تو جلوه می‌کند. مثلاً در نماز به خدا می‌گوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ خدایا! من تو را عبادت می‌کنم و بس. طلب یاری هم از تو می‌جویم و بس». آیا این را من راست می‌گویم؟ همین طور است؟ در خودم مطالعه کنم. فقط امیرالمؤمنین‌7 است که فرمود:
إِلَهِی مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی ثَوَابِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ 6؛
خدایا! من تو را به دلیل ترس از عذابت و امید به پاداشت عبادت نکردم؛ بلکه من تو را شایسته عبادت یافتم و عبادتت کردم.
می‌فرمایند: من خدا را عبادت نمی کنم برای بهشت او یا ترس از جهنم او؛ بلکه دیدم خدا اهلیت دارد که او را پرستش بکنم؛ پس عبادتش نمودم. او می‌خواهد جهنم ببرد و می‌خواهد بهشتم ببرد. من چه کار به این کارها دارم؟ من او را عبادت می‌کنم. نماز و عبادت‌های ما باید این طور باشد. اگر حاجت هم داری، نماز را برای خدا بخوان و حاجت خود را جداگانه از خدا بخواه. نگو که این نماز را می‌خوانم که این حاجتم را به من بدهی. این کار را نکن. تو معامله گر می‌شوی. نه بابا! بگو نماز را برای خدا می‌خوانم و حاجتم را هم از خدا طلب می‌کنم. این، بسیار عالی است.
------------------------------


  
  

 


چگونه می‌توان یک خانواده خوشبخت داشت؟خانواده، نهادی مقدس است که از پیوند ازدواج زن و مرد، هسته اولیه آن شکل می‌گیرد.
این دو موجود، هر کدام با سرشت و ویژگی‌های منحصر به فرد خویش، توافق می‌کنند تا طرحی نو دراندازند و در کنار یکدیگر، مسیر حیات خود را به گونه‌ای مشترک و متفاوت با حال و هوای دوران مجردی سپری کنند.
برخی اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه‌ها، ممکن است کشتی زندگی زناشویی را دچار تب و تاب کرده و مخاطراتی را متوجه زندگی مشترک کند.
قدر مسلم آن است که هر پسر و دختری ازدواج می‌کنند به امید خوشبختی. ولی واقعا این سعادت و خوشبختی چیست؟ و چگونه حاصل می‌شود؟
هر چقدر فهم، درک، گذشت، بینش و خداترسی طرفین (زن و شوهر) بیشتر باشد، قدرت و توان مقابله و رویارویی آنان با حوادث و ناملایمات و اختلافات بیشتر می‌شود. به دیگر سخن، ضعف شخصیتی، کوته‌فکری، تک روی، تنگ نظری و در نظر نگرفتن رضای خداوند و... عواملی می‌شوند برای کاهش علاقه‌و در نهایت به دلسردی‌، بی‌تفاوتی و سست شدن و فرو ریختن پایه‌های خانواده منجر می شود.
بدین ترتیب، اگر نگاهمان به همسر و زندگی،‌نگاهی عمیق و واقع‌بینانه و نگرشمان به ازدواج و روابط زناشویی،‌نگرش الهی و انسانی، مبتنی بر احترام و گذشت و عشق و ایثار باشد، خواهیم دید که طعم شیرین و لذت بخش زندگی، سالیان سال در دل و جانمان ماندگار خواهد ماند.
به راستی چگونه می‌توان یک زندگی و خانواده خوشبخت داشت؟ و معیارهای سعادت و خوشبختی کدام‌ها هستند؟
این نوشتار سعی دارد با بررسی لایه‌های مختلف مرتبط با زندگی زناشویی، در نهایت راه‌ها و شیوه‌ها و شاخص‌های خانواده خوشبخت را معرفی کند . چرا که اگر پدر و مادر خوشبخت نباشند، فرزندان آنان هم طعم خوش خوشبختی را نخواهند چشید و چه بسا در جامعه با خطرات و تهدیدات فراوانی روبه‌رو شوند که حل و فصل آنها بسیار مشکل و هزینه‌بر است.
اگر زن و مرد بلد نباشند که به هم عشق بورزند، فرزندانشان هم در زندگی آینده نصیب و بهره مناسبی از عاطفه و عشق و محبت نخواهند داشت. پس اگر مرد و زن(پدر و مادر) روش زندگی خوش و خرم و عاشقانه را یاد بگیرند، خوشبختی بچه‌هایشان هم تا حدود زیادی تضمین شده است.
? زنده بودن یا زندگی کردن
حقیقت امر آن است که اغلب ما زنده هستیم ولی زندگی نمی‌کنیم. مثالی هست که می گویند « از یک نفر پرسیدند چقدر درآمدداری؟ گفت 30هزار تومان. گفتند راضی هستی؟ گفت: آری. از فرد دیگری پرسیدند: چقدر حقوق می‌گیری؟ گفت 300هزارتومان.
گفتند راضی هستی؟ گفت: نه!!؟؟ گفتند نفر قبلی با 30هزار تومان راضی ولی تو با 300هزار تومان ناراضی. چگونه ممکن است؟ گفت: او می‌خواهد زنده بماند و من می‌خواهم زندگی کنم؛ و فرق است بین این دو.» پس بیایید اول این موضوع را با خودمان حل و فصل کنیم.
? زندگی برای چه؟
بیایید بگویید که شما برای چه کسی و برای چه چیزی زندگی می‌کنید؟ پاسخ‌ها ممکن است به قرار زیر باشد:
? زندگی برای : خدا،فرزندانمان، همسایه‌ها، فامیل،پدر و مادرمان، مردم و دوستان.
به راستی اگر ما برای خدا و با توکل بر خدا و بنا بر دستورات خدا زندگی کنیم آیا خوشبخت نخواهیم بود؟ پس بیایید برای خدا زندگی کنیم نه برای خواست مردم، میل فامیل و دستورات و خواسته‌های نابجا بچه‌ها و دوستانمان.
? استراتژی‌های زندگی
نگاه شما به طرف مقابل (همسر) چگونه است؟ ما سه نوع نگاه یا استراتژی را برای روابط فی‌مابین زن و شوهر ذکر می‌کنیم!
1) استراتژی برد- برد(برنده- برنده)
در این نوع استراتژی، هر دو طرف (زن و شوهر) به دنبال تایید، تقویت و تکامل و موفقیت هم هستند. مرد می‌گوید: عزیزم من قصد دارم به تو کمک کنم تا ادامه تحصیل بدهی و زن می‌گوید: من هم برای موفقیت تو در کار جدید تا جایی که مقدور باشد حداکثر تلاشم را می‌کنم که تو مشکلی در زندگی نداشته باشی.
من با صرفه جویی کمک می‌کنم تا مثلا اقساط ماشین را سر موقع بدهی. به این می‌گویند برنده- برنده. یعنی هر دو طرف می‌خواهند پیروز و برنده میدان زندگی باشند. این حالت چیزی شبیه بهشت است. اگر اینگونه می‌اندیشید و تلاش می‌‌کنید، پس بهشت گوارایتان باد و صفایش را ببرید.
2) استراتژی برد- باخت (برنده-بازنده)
در این نوع استراتژی،‌یکی از طرفین دنبال تقویت و تایید و تکامل است و طرف دیگر نمی‌خواهد پیروز باشد. فرد می‌گوید:خانم! شما در امور من دخالتی نکن و سرگرم بچه‌ها و مدرسه‌ آنها و مسائل خانه باش، فلان جا و فلان جا هم نرو، با در و همسایه هم کاری نداشته باش، آموزشگاه و آرایشگاه هم نمی‌خواهد بروی، از فلان هنر می‌خواهی سر در بیاوری که چه بشود؟ و...
در این نوع استراتژی، مرد علاقه مند است در جامعه فرد موفقی باشد و هر کجا خواست برود و در فلان جلسه و برنامه شرکت داشته باشد ولی زن او نه.
این حالت در خانواده‌ها بسیار اتفاق می‌افتد و شاید بتوان گفت که حالت برزخی و عدم اطمینان کامل در زندگی است. انگار دچار نوعی شک و تردید هستیم.
3) استراتژی باخت- باخت( بازنده- بازنده)
در این نوع نگاه، مرد نمی‌خواهد زن در جامعه برنده و موفق باشد و زن هم متقابلا کاری می‌کند که مرد آنچنان که باید و شاید آب خوش از گلویش پایین نرود و به هر چه که می‌خواهد نرسد. در این نوع زندگی، حالتی کج‌دار و مریض دیده می‌شود. در واقع آنان برای خود جهنمی می‌سازند و کارشان می‌شود سوختن و ساختن. تفاهم، عشق و محبت در این نوع استراتژی بسیار کمرنگ است و هر دو طرف دچار نوعی لجبازی و تک روی و غرور کاذب هستند.
پس بیایید، نوع نگاه و نوع استراتژی زندگی مشترک‌مان از نوع برنده - برنده باشد.
? 31 جمله سازنده
در این قسمت 31 جمله کوتاه، مفید و مختصر عاشقانه و سازنده را برای شما می‌آوریم باشد که برای تقویت زندگی ما و روابط مناسب و عاشقانه‌مان خوب و مؤثر باشند. این 31 جمله مشت نمونه خروار است.
1) یاد خدا باش – با خدا باش – شاد باش.
2) سینه خود را پر از انرژی مثبت کنید.
3) در پشت‌بام ذهن خود سبزه و گل بکارید.
4) به تمام اعضای بدن خود بگو فریاد بزنند: الهی شکر.
5) مسیر زندگی را از وجود تیغ‌ها و خارها پاک کنید.
6) تانکر عشق و محبت را همیشه پر نگه دارید.
7) دشمنی و کدورت را ذوب کنید و در چاه بریزید.
8) هوای پاک تنفس کنید. فکر منفی سینه شما را مریض می‌کند.
9) همیشه در کوچه زندگی، دنبال خانه مهربانی باشید.
10) ورد زبانتان کلمه: دوستت دارم، عاشقتم، باشد.
11) با چشم خود همسرتان را شیفته کنید.
12) هر کسی پرسید: حالت چطوره؟ بگویید: خیلی خوبم.
13) همواره تصور کنید خوشبخت‌ترین آدم دنیا هستید.
14) خوب گوش کن: کسی در دوردست برایت دعای خیر می‌کند که سلامت و موفق باشی. جوابش را بده.
15) توجه کن! دلت می‌گه تا دوستی هست چرا دشمنی؟
16) سعی کن برای همسرت، زیباترین باشی.
17) گاهی اوقات فکر ما نیاز به سمپاشی داره تا سالم و خوب باشیم.
18) بگذار دیگران هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است که ما با هم هستیم.
19) هرشب فکر می‌کنم که آیا فردا زنده هستم که باز هم تو را ببینم.
20) اگر بگویی بمیر، نمی‌میرم. چون می‌خواهم تا انتها با تو باشم.
21) تا وقتی خنده و شادی هست چرا گریه و غم. پاشو به دنیا بخند پاشو.
22) چه بوی خوبی می‌دی، چه دست مهربون و گرمی داری.
23) چقدر مزرعه دل شما سبز و خرم است. باغت آباد.
24) می‌دونی چیه؟ تا حالا از گل نازک‌تر به من نگفتی. ممنون تو هستم.
25) نمی‌دونم اگر تو نبودی چه کسی می‌توانست مرا خوشبخت کند.
26) پدر و مادرم به خاطر زحمات و محبت‌های تو همیشه دعایت می‌کنند.
27) راستی چرا آماده نمی‌شوی برویم پارک، قدری قدم بزنیم. به یاد گذشته‌ها.
28) آدم وقتی وارد این خونه می‌شود. همه ناراحتی‌هاش برطرف می‌شه.
29) خدایا! زندگی از این زیباتر و بهتر دیگه نمی‌شه. شکر شکر شکر...
30) می‌دونی عزیزم، خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد. ما بیشتر.
31) بی‌خیال غم دنیا، بیا چند دقیقه با هم از ته دل بخندیم و برای زندگی بهتر برنامه ریزی کنیم!


93/12/11::: 9:47 ص
نظر()
  
  

 



 

با مسائل و مشکلات زندگی چگونه مواجه شده و آنها را حل کنیم؟ما انسانها در دنیای واقعی زندگی می‌کنیم، دنیایی که مملو از مسائل و مشکلات است که روزانه با آنها مواجه می‌شویم و بر کیفیت زندگی ما و لحظه‌های عمرمان اثر گذارند. مسائل و مشکلات زندگی ما واقعیت‌های تلخی هستند که از آنها گریزی نیست. مهم این نیست که مسئله و مشکلی نداشته باشیم زیرا برای ایجاد هیچ مشکلی و مسئله‌ای ما کارت دعوت نمی‌فرستیم بلکه مشکلات و مسائل طبیعی بوده و جزء جدائی ناپذیر زندگی ما هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با مشکلات و مسائل دست به گریبان خواهیم بود.
اگر خدا می‌خواست که ما بدون مشکل و مسئله زندگی کنیم هیچ مشکلی را سرراهمان قرار نمی‌داد. و نباید انرژی خود را معطوف به این کنیم که چرا مشکلات و مسائل وجود دارند؟ مهم این است که چگونه با مسائل و مشکلات ،زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم و از لحظه‌های حل مسائل ایجاد شده لذت ببریم.
انسانهای موفق در هنگام بروز مشکلات و مسائل در زندگی شخصی، کاری و اجتماعی با بهره‌گیری از نکات ذیل علاوه بر اینکه اسیر آنها نمی‌شوند بلکه بصورت مدبرانه و مقتدرانه در حل آنها تلاش می‌نمایند:
1) نوع نگاه به مسئله یا مشکل :‌
زندگی بدون مشکل فاجعه آمیز است. زیرا انسان بدون نیاز و مشکل مثل آب راکداست که مایه حیات بودن خود را از دست داده ، می گندد و متعفن می‌شود . چالش‌ها و مشکلات، هیجان و روح زندگیند که بودنشان سنگ وجود آدمی را صیقل و جلا می‌دهد. مشکلات و مسائل، خشم وقهر خدا بر بندگان نیست بلکه فرصتی برای بهتر شدن است. اگر بپذیریم که مشکلات فرصتهای بالقوه هستند و جزء الطاف خفیه الهی بوده که به شکلی نامطلوب نمایان شده‌اند، در آن وقت از وجود مشکلات و مسائل ناله نخواهیم کرد.
برخی در فرصتهایی که بر ایشان پیش می‌آید به مشکلاتش فکر می‌کنند و فرصتها را از دست می‌دهند، ولی برخی دیگر در دل هر مشکل و مسئله‌ای به فرصتهایش اندیشیده و از آنها استقبال می‌کنند. اگر نیم نگاهی به زندگی افراد موفق تاریخ بشریت بیافکنیم. آنهایی که تمدن بشریت مرهون تلاشهایشان است افرادی نبوده ‌اند که مشکل یا مسئله کمتری داشته‌اند اتفاقاً جزء افرادی بودند که مشکلات و مسائل بسیار بزرگ و زیادی داشته اند و بارها طعم شکست را چشیده‌ ولی هیچگاه تسلیم نشده‌اند، مهم نیست که چندبار به زمین می‌خوریم، مهم آن است که چگونه از زمین بر می خیزیم.نباید نگاه ما به مسائل و مشکلات بر مبنای ناامیدی باشد بلکه وجود مسئله و مشکل را جزء جدائی ناپذیر زندگی بدانیم و عزممان را جزم نموده کمر همتمان را محکمتر ببندیم. « الخیر فی ما وقع»
2) تغییر در واژه‌های مورد استفاده :
واژه‌هایی که در زندگی روزانه خود بکار می‌بریم بر ضمیر ناخودآگاه ما مؤثر هستند، در انتخاب و استفاده از واژه‌ها باید دقت بیشتری داشته باشیم لطفاً در زیر به چند نمونه از واژه‌های یأس آور و امیدبخش و همچنین نتیجه آنها بر ضمیر ناخودآگاه افراد توجه کنید.
? واژه‌های یأس آور / ? نتیجــه
خسته نباشید / روحیه ناامیدی و یأس
من خسته‌ام / "
من شکست خورده‌ام / "
من مشکل دارم / "
? واژه‌های متعالی / ? نتیجـــه
خدا قوت / امید، شادابی، انگیزه، روحیه متعالی
من آرام هستم / "
من تجربه کسب کردم / "
من مسئله دارم / "
دومین گام برای حل مسائل و مشکلات این است که اجازه ورود واژه‌های نامناسب به ذهنمان را ندهیم. به جای اینکه بگوییم برایم مشکل ایجاد شده است بگوییم مسئله ای برایم ایجاد شده است که باید حلش کنم، برای ضمیر ناخوداگاه حل مشکل سخت است ولی وقتی که از مفهوم مسئله استفاده می‌کنیم برای ضمیر ناخودآگاه که قبلاً مسایلی را مثل مسائل ریاضی حل کرده است، حل کردنش آسان خواهد بود وقتی که فردی می‌گوید " من خسته‌ام " واژه خسته در ضمیر ناخودآگاه شخص اثرات نامطلوبی می‌گذارد. ولی کسی که می‌گوید " من آرام هستم" واژه آرام در ضمیر ناخودآگاه وی یک روحیه آرام ایجاد ‌ می‌کند . " چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید . واژه ها را باید شست ."
3) تـوکل بـر خـدا :
برای حل مسائل و مشکلات به روحیه خوب، حامی و پشتیبان قوی نیاز است. توکل به خدا یعنی توسل به بالاترین قدرت جهان هستی، وقتی که انسانی به خدا تکیه می کند یقین دارد که خداوند او را کمک خواهد کرد، چنین انسانی در مواجه با مشکلات و مسائل علاوه بر اینکه خود را بازنده احساس نکرده بلکه در نهایت اقتدار در مقابل مسائل و مشکلات ایستادگی می‌کند.
« و کفی با ا... حسیبا »‌
4) خودباوری و اعتماد به نفس :
یکی از عوامل موثر در حل مشکلات و مسائل خودباوری و اعتماد به نفس می‌باشد. افرادی که خودشان را باور داشته باشند می دانند که جز خودشان کسی دیگر مشکلات و مسائل آنها را حل نخواهد کرد. لذا با اعتقاد راسخ نسبت به حل مسائل اقدام می‌کنند و در نتیجه با روحیه عالی خودشان را والاتر و بالاتر از مسائل می‌دانند و از حل آنها احساس غرور و لذت می‌کنند. مسائل خود را به دیگران نسبت نمی‌دهند، بلکه انرژی خود را برای حل مسائل متمرکز می‌نمایند. هر باوری از باور به خود آغاز می‌شود. اگر می‌خواهید ببینید که دیگران چه احساس و باوری از شما دارند کافی است ببینید که خودتان نسبت به خود چه احساسی دارید.
« کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من »
5) استفاده از واژه " چگونه" به جای واژه " چرا " :
آدمهای موفق را از سؤالات آنها می‌توان شناخت، برخی از افراد در مواجه با مشکلات و مسائل بدنبال چرا یی‌ و برخی دیگر بدنبال چگونگی هستند. چراها هیچ دردی را دوا نمی‌کنند، چگونه‌ها هستند که راه را نشان می‌دهند. وقتی که با مسئله‌ای روبرو شدید به جای تمرکز بر چرایی مسئله به چگونگی حل مسئله متمرکز شوید.
ضمیر ناخودآگاه انسان در مقابل واژه چرا به بن‌بست می‌رسد و تلاش برای حل مسئله نمی‌کند اما وقتی از واژه چگونه استفاده می‌شود، تمامی راه‌حل ها در جلو چشمش رژه رفته و تمامی کائنات به کمکش خواهند شتافت.
6) استفاده از قانون طلایی پاراتو :
اصلی‌ترین مرحله مشکل اقدام عملی است. متأسفانه 80 درصد انرژی صرف پیدا کردن علت مشکلات و پرداختن به صورت مسئله سپری می‌شود و تنها 20 درصد انرژی برای ارائه راهکارها معطوف می‌شود در حالی که این وضعیت باید تغییر کند. یعنی اینکه باید 80 درصد انرژی ها معطوف به حل مسئله شود و تنها 20 درصد انرژی‌ها به شناسایی و تبیین مسئله صرف گردد.
7) استفاده از تجارب دیگران و الگوبرداری مناسب :‌
به منظور صرفه‌جویی در هزینه‌ها، فرصت‌ها و ... بهتر است از تجارب افراد موفق استفاده شود. به جای اینکه برای حل مسائل به آزمون و خطا متوسل شویم بهتر است با الگو برداری از بهترین‌ها در حل مسائل استفاده کنیم.
8) تفکر و اندیشه مثبت :
شماحق داریددرمواجهه بایک شاخه گل لذت ببریدیاازاینکه گلهاتیغ دارندبنالید،می توانیدبه قسمت پریک لیوان توجه کنیدوازداشته های خودلذت ببریدیااینکه به نیمه خالی لیوان متمرکزشویدوغصه نداشته های خودرابخورید،درهرحال انتخاب باشمااست.

  
  



 

ضرب المثل صبر ایوب,داستان ضرب المثل صبر ایوب

ضرب المثل صبر ایوب

ناملایمات و ناگواریهای زندگی از اندازه فزون و گاهی از حدود مقدورات و توانایی بشر خارج است. واقعا مرد می خواهد که بار سنگین مصایب و تالمات را بر دوش کشد و در مقابل حوادث و وساوس شیطانی استقامت و پایداری نماید سهل است بلکه رنج و بلا را به جان و دل پذیرفته از بارگاه رب العزه جز مزید صبر و شکر و ایمان و بندگی چیزی نخواهد به داده اش شکر کند و نداده اش را به اقتضا و مشیت الهی تلقی نماید.

ایوب از فرزندان لاوی بن یعقوب و از انبیا و امرای معروف عرب بود که یک قرن قبل از ابراهیم پیغمبر در سرزمین یمن می زیست. مدفنش در هشتاد میلی عدن بر قله کوه جحاف قرار دارد . مردی ثروتمند و نیکوکار بود به قسمی که تا ده نفر گرسنه را سیر نمی کرد نان نمی خورد و تا ده نفر مستمند را نمی پوشانید هرگز جامعه نمی پوشید :« هفت هزار میش و بره و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو نر و پانصد ماده الاغ داشت.»

تا اینکه امتحان الهی بر ایوب نازل گشت و خداوند خواست ایوب را بیازماید. پس مال او برفت فرزندانش هلاک گشتند و بدبختی بــــر او چیره گشت .

زینا همسر ایوب که از آنهمه رنج و بلا و مصیبت به تنگ آمده و سخنان دلنشین شیطان نیز مزید بر علت شده بود بی درنگ به سوی ایوب شتافت و گفت:« تا کی خدایت به رنج و زحمت می دارد و به دست درد و مصیبت باید مبتلا باشی؟ آن همه مال و ثروت چه شد؟ جگر گوشه های عزیزت به کجا رفتند ؟ دوستان و آشنایانت کجا هستند؟ آن همه عزت و جوانی و جاه و جلالت کو؟ چرا از خدا نمی خواهی که بیش از این ترا رنج ندهد و ابرهای تیره مصائب و بلیات را از بالای سرت دور کند؟»

ایوب گفت:« روزگار عزت و سلامت چند سال دوام داشت؟» زینا جواب داد :« هشتاد سال» ایوب گفت:« اکنون چند سال است که در رنج و بلا به سر می بریم؟» زینا جواب داد: « هفت سال.»
ایوب گفت:« من از خدا شرم دارم پیش از آن که روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسایش برابر شود رفع گرفتاری خود را از او بخواهم . معلوم می شود که ایمان تو ضعیف و سستی گرفت. من اگر روزی از این رنج و بلا رهایی پیدا کنم ترا صد تازیانه خواهم زد. از نزد من دور شو که دیگر خوردن و آشامیدن از دست تو حرام می دانم.»

سپس حق تعالی در برابر صبر ایوب دو برابر مال و منالش را به او باز پس داد. هفت فرزندش را زنده کرد و فرزندان صالح دیگری نیز نصیبش ساخت و در خانه اش یک روز از صبح تا شام ملخ طلا بارید و هفتاد سال دیگر به عزت بزیست.


  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >