ما انسانها در دنیای واقعی زندگی میکنیم، دنیایی که مملو از مسائل و مشکلات است که روزانه با آنها مواجه میشویم و بر کیفیت زندگی ما و لحظههای عمرمان اثر گذارند. مسائل و مشکلات زندگی ما واقعیتهای تلخی هستند که از آنها گریزی نیست. مهم این نیست که مسئله و مشکلی نداشته باشیم زیرا برای ایجاد هیچ مشکلی و مسئلهای ما کارت دعوت نمیفرستیم بلکه مشکلات و مسائل طبیعی بوده و جزء جدائی ناپذیر زندگی ما هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با مشکلات و مسائل دست به گریبان خواهیم بود. اگر خدا میخواست که ما بدون مشکل و مسئله زندگی کنیم هیچ مشکلی را سرراهمان قرار نمیداد. و نباید انرژی خود را معطوف به این کنیم که چرا مشکلات و مسائل وجود دارند؟ مهم این است که چگونه با مسائل و مشکلات ،زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم و از لحظههای حل مسائل ایجاد شده لذت ببریم. انسانهای موفق در هنگام بروز مشکلات و مسائل در زندگی شخصی، کاری و اجتماعی با بهرهگیری از نکات ذیل علاوه بر اینکه اسیر آنها نمیشوند بلکه بصورت مدبرانه و مقتدرانه در حل آنها تلاش مینمایند: 1) نوع نگاه به مسئله یا مشکل : زندگی بدون مشکل فاجعه آمیز است. زیرا انسان بدون نیاز و مشکل مثل آب راکداست که مایه حیات بودن خود را از دست داده ، می گندد و متعفن میشود . چالشها و مشکلات، هیجان و روح زندگیند که بودنشان سنگ وجود آدمی را صیقل و جلا میدهد. مشکلات و مسائل، خشم وقهر خدا بر بندگان نیست بلکه فرصتی برای بهتر شدن است. اگر بپذیریم که مشکلات فرصتهای بالقوه هستند و جزء الطاف خفیه الهی بوده که به شکلی نامطلوب نمایان شدهاند، در آن وقت از وجود مشکلات و مسائل ناله نخواهیم کرد. برخی در فرصتهایی که بر ایشان پیش میآید به مشکلاتش فکر میکنند و فرصتها را از دست میدهند، ولی برخی دیگر در دل هر مشکل و مسئلهای به فرصتهایش اندیشیده و از آنها استقبال میکنند. اگر نیم نگاهی به زندگی افراد موفق تاریخ بشریت بیافکنیم. آنهایی که تمدن بشریت مرهون تلاشهایشان است افرادی نبوده اند که مشکل یا مسئله کمتری داشتهاند اتفاقاً جزء افرادی بودند که مشکلات و مسائل بسیار بزرگ و زیادی داشته اند و بارها طعم شکست را چشیده ولی هیچگاه تسلیم نشدهاند، مهم نیست که چندبار به زمین میخوریم، مهم آن است که چگونه از زمین بر می خیزیم.نباید نگاه ما به مسائل و مشکلات بر مبنای ناامیدی باشد بلکه وجود مسئله و مشکل را جزء جدائی ناپذیر زندگی بدانیم و عزممان را جزم نموده کمر همتمان را محکمتر ببندیم. « الخیر فی ما وقع» 2) تغییر در واژههای مورد استفاده : واژههایی که در زندگی روزانه خود بکار میبریم بر ضمیر ناخودآگاه ما مؤثر هستند، در انتخاب و استفاده از واژهها باید دقت بیشتری داشته باشیم لطفاً در زیر به چند نمونه از واژههای یأس آور و امیدبخش و همچنین نتیجه آنها بر ضمیر ناخودآگاه افراد توجه کنید. ? واژههای یأس آور / ? نتیجــه خسته نباشید / روحیه ناامیدی و یأس من خستهام / " من شکست خوردهام / " من مشکل دارم / " ? واژههای متعالی / ? نتیجـــه خدا قوت / امید، شادابی، انگیزه، روحیه متعالی من آرام هستم / " من تجربه کسب کردم / " من مسئله دارم / " دومین گام برای حل مسائل و مشکلات این است که اجازه ورود واژههای نامناسب به ذهنمان را ندهیم. به جای اینکه بگوییم برایم مشکل ایجاد شده است بگوییم مسئله ای برایم ایجاد شده است که باید حلش کنم، برای ضمیر ناخوداگاه حل مشکل سخت است ولی وقتی که از مفهوم مسئله استفاده میکنیم برای ضمیر ناخودآگاه که قبلاً مسایلی را مثل مسائل ریاضی حل کرده است، حل کردنش آسان خواهد بود وقتی که فردی میگوید " من خستهام " واژه خسته در ضمیر ناخودآگاه شخص اثرات نامطلوبی میگذارد. ولی کسی که میگوید " من آرام هستم" واژه آرام در ضمیر ناخودآگاه وی یک روحیه آرام ایجاد میکند . " چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید . واژه ها را باید شست ." 3) تـوکل بـر خـدا : برای حل مسائل و مشکلات به روحیه خوب، حامی و پشتیبان قوی نیاز است. توکل به خدا یعنی توسل به بالاترین قدرت جهان هستی، وقتی که انسانی به خدا تکیه می کند یقین دارد که خداوند او را کمک خواهد کرد، چنین انسانی در مواجه با مشکلات و مسائل علاوه بر اینکه خود را بازنده احساس نکرده بلکه در نهایت اقتدار در مقابل مسائل و مشکلات ایستادگی میکند. « و کفی با ا... حسیبا » 4) خودباوری و اعتماد به نفس : یکی از عوامل موثر در حل مشکلات و مسائل خودباوری و اعتماد به نفس میباشد. افرادی که خودشان را باور داشته باشند می دانند که جز خودشان کسی دیگر مشکلات و مسائل آنها را حل نخواهد کرد. لذا با اعتقاد راسخ نسبت به حل مسائل اقدام میکنند و در نتیجه با روحیه عالی خودشان را والاتر و بالاتر از مسائل میدانند و از حل آنها احساس غرور و لذت میکنند. مسائل خود را به دیگران نسبت نمیدهند، بلکه انرژی خود را برای حل مسائل متمرکز مینمایند. هر باوری از باور به خود آغاز میشود. اگر میخواهید ببینید که دیگران چه احساس و باوری از شما دارند کافی است ببینید که خودتان نسبت به خود چه احساسی دارید. « کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من » 5) استفاده از واژه " چگونه" به جای واژه " چرا " : آدمهای موفق را از سؤالات آنها میتوان شناخت، برخی از افراد در مواجه با مشکلات و مسائل بدنبال چرا یی و برخی دیگر بدنبال چگونگی هستند. چراها هیچ دردی را دوا نمیکنند، چگونهها هستند که راه را نشان میدهند. وقتی که با مسئلهای روبرو شدید به جای تمرکز بر چرایی مسئله به چگونگی حل مسئله متمرکز شوید. ضمیر ناخودآگاه انسان در مقابل واژه چرا به بنبست میرسد و تلاش برای حل مسئله نمیکند اما وقتی از واژه چگونه استفاده میشود، تمامی راهحل ها در جلو چشمش رژه رفته و تمامی کائنات به کمکش خواهند شتافت. 6) استفاده از قانون طلایی پاراتو : اصلیترین مرحله مشکل اقدام عملی است. متأسفانه 80 درصد انرژی صرف پیدا کردن علت مشکلات و پرداختن به صورت مسئله سپری میشود و تنها 20 درصد انرژی برای ارائه راهکارها معطوف میشود در حالی که این وضعیت باید تغییر کند. یعنی اینکه باید 80 درصد انرژی ها معطوف به حل مسئله شود و تنها 20 درصد انرژیها به شناسایی و تبیین مسئله صرف گردد. 7) استفاده از تجارب دیگران و الگوبرداری مناسب : به منظور صرفهجویی در هزینهها، فرصتها و ... بهتر است از تجارب افراد موفق استفاده شود. به جای اینکه برای حل مسائل به آزمون و خطا متوسل شویم بهتر است با الگو برداری از بهترینها در حل مسائل استفاده کنیم. 8) تفکر و اندیشه مثبت : شماحق داریددرمواجهه بایک شاخه گل لذت ببریدیاازاینکه گلهاتیغ دارندبنالید،می توانیدبه قسمت پریک لیوان توجه کنیدوازداشته های خودلذت ببریدیااینکه به نیمه خالی لیوان متمرکزشویدوغصه نداشته های خودرابخورید،درهرحال انتخاب باشمااست. |