السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
احمد بن عمیر حلبی گوید: از امام صادق - علیهالسلام - دربارهی معنی فرمایش خدای عزوجل: (ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم) [1] «اگر از گناهان بزرگی که نهی شدهاید اجتناب کنید ما از گناهان دیگر شما درمیگذریم» سؤال نمودم.
حضرت فرمود: هر کس اجتناب کند از آنچه که خداوند وعدهی آتش بر آن داده است، در حالی که مؤمن باشد گناهان دیگرش آمرزیده میشود:
کبائر هفتگانه که موجب آتش جهنم هستند عبارتند از:
1- قتل نفس محترمه.
2- و عاق شدن پدر و مادر.
3- و خوردن ربا.
4- و صحرانشینی پس از هجرت.
5- و متهم کردن زن شوهر دار به زنا.
6- و خوردن مال یتیم.
7- و فرار از حمله در جنگ و جهاد. [2] .
2- عبید بن زراره گوید: از امام صادق - علیهالسلام - راجع به کبائر پرسیدم؟
فرمود: آنها در کتاب علی - علیهالسلام - هفت است:
1- کفر به خدا.
2- آدمکشی.
3- عاق پدر و مادر.
4- خوردن ربا بعد از دانستن.
5- خوردن مال یتیم به ناحق.
6- فرار از جهاد.
7- تعرب بعد از هجرت. (یعنی برگشتن به صحرانشینی پس از هجرت به شهر).
پرسیدم: اینها بزرگترین گناهانند؟
فرمود: آری.
عرض کردم: گناه خوردن یک درهم از مال یتیم به ناحق بزرگتر است یا ترک نماز؟
فرمود: ترک نماز.
عرض کردم: شما که ترک نماز را از کبائر نشمردی؟
فرمود: نخستین چیزی که به تو گفتم چه بود؟
عرض کردم: کفر.
فرمود: همانا تارک نماز کافر است، یعنی بدون علت و عذر. [3] .
عبید بن زراره گوید: از امام صادق - علیهالسلام - راجع به گناهان کبیره سؤال نمودم:
حضرت فرمود: از جملهی آن خوردن مال یتیم است به ظلم و ستم، (و بدون حق)، و الحمد لله در این مورد میان اصحاب ما اختلافی نیست. [4] .
به اونی که کم نورتره قانع باش چون اونی که پرنورتره رو همه نگاه می کنن !!
به آسمون نگاه میکنی،دوست داری یک دوم ستاره مال تو باشه؟
بهترین کار این است که مشکلاتتان را برای مردم تعریف نکنید.
نیمی از آنها علاقهای به شنیدنش ندارند
و
نیمی دیگر هم از شنیدن آن خوشحال میشوند
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب مخالف می نوازد تار تو
یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست