سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلق، نانخور خدایند . لذا محبوب ترینِ خلق نزد خدا، کسی است که به نانخوران خدا سودی رساند وخانواده ای را شادمان کند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :44
بازدید دیروز :12
کل بازدید :145034
تعداد کل یاداشته ها : 200
103/2/16
8:24 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[200]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان بهارانه نگاهی نو به مشاوره ساده دل ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی جبهه مقاومت وبیداری اسلامی تنهای93 سارا احمدی یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم هدهد ******ali pishtaz****** گیاهان دارویی سوره777 یامهدی شهریار کوچه ها دریایی از غم ارواحنا فداک یا زینب در آغوش خدا انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل اصلاحات نت سرای الماس عمو همه چی دان دهکده کوچک ما I AM WHAT I AM خاطرات غزلیات محسن نصیری(هامون) من و خودم... رویابین دوستانه نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب تینا!!!! •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• عاشقانه ها پسر تنها sharareh atashin عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا بهار عشق دل شکسته تینا مقاله های تربیتی سکوت عاری از صداست. vagte raftan ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ نـــابترینـــــــــــــــــها بسیج صالحین °°FoReVEr•• معماری عاشقانه زنگ تفریح بروزترین ها سرور جزتو

روزى امام حسن مجتبى علیه السّلام در کنار حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ایستاده بود، که یک شکارچى در حالى که بچّه آهوئى را به همراه داشت وارد شد؛ و اظهار داشت : یا رسول اللّه ! من این بچّه آهو را شکار کرده ام و آن را براى فرزندانت حسن و حسین علیهماالسّلام هدیه آورده ام .
حضرت آن بچّه آهو را قبول نمود و به امام حسن مجتبى علیه السّلام داد و براى شکارچى دعاى خیر نمود.
و پس از ساعتى حسین علیه السّلام آمد؛ و چون دید برادرش با بچّه آهوئى سرگرم بازى است گفت : آن را از کجا آورده اى ؟ جواب داد: جدّم رسول اللّه آن را به من داد.
امام حسین علیه السّلام سریع به سوى جدّش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روانه شد و اظهار داشت : چرا به برادرم بچّه آهو داده اى و به من نمى دهى ؟!
و مرتّب این سخن را تکرار مى نمود و حضرت رسول نیز او را با ملاطفت و مهربانى دلدارى مى داد، تا آن که حسین علیه السّلام مشغول گریه شد.
ناگاه جلوى مسجد سر و صدائى به پا شد، هنگامى که مشاهده کردند، دیدند که گرگى آهوئى را به همراه بچّه اش آورده است .
همین که نزد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله رسیدند، آهو با زبان فصیح ، به عربى لب به سخن گشود و گفت : یا رسول اللّه ! من داراى دو بچّه شیرخواره بودم ، یکى از آن ها را شکارچى گرفت و براى شما آورد؛ و این بچّه برایم باقى ماند و خوشحال بودم .
و هنگامى که مشغول شیردادنش بودم صدائى شنیدم که مى گفت :
زود باش ! با سرعت بچّه ات را نزد پیامبر خدا بِبَر، چون حسین علیه السّلام با حالت گریه درخواست آن را دارد؛ و تا قبل از آن که اشک بر گونه هایش جارى گردد، خودت را با بچّه ات باید آن جا رسانى ؛ وگرنه این گرگ تو و بچّه ات را نابود مى کند.
و سپس گفت : یا رسول اللّه ! من مسافت زیادى را با سرعت آمده ام و خدا را شکر مى گویم که پیش از جارى شدن اشک بر صورت مبارک فرزندت حسین خود را به اینجا رسانده ام .
در این هنگام صداى تکبیر از جمعیّت بلند شد؛ و حضرت براى آهو دعا نمود و بچّه اش را تحویل حسین علیه السّلام داد؛ و آن را نزد مادرش حضرت زهراء علیها السّلام آورد و همگى شادمان گردیدند.


94/6/30::: 10:41 ص
نظر()
وفا