شکی نیست که فاطمه زهرا علیهماالسلام در خانه امیرالمؤمنین فوقالعاده صبر و شکیبایی داشت، و با فقر مالی و عدم رفاه زندگی مدارا کرد و در برابر فشارهای سیاسی که به امیر مؤمنان وارد میشد، و روح زهرا علیهماالسلام را به شدت آزار میداد تحمل کرد! و در این میادین آن چنان امتحان داد که ملائکه را به تعجب واداشت، و تاریخ اسلام را از این حوادث تلخ شرمنده ساخت!!
فاطمه در حالی که همسر امیرالمؤمنین بود از دشمنش سیلی خورد!! و قباله فدکش پاره گشت!! و خانه امنش که ملائکه و عزرائیل بدون اجازهاش وارد نمیگشتند، مورد یورش وحشیانه قرار گرفت!! و (باب الله) منزل وی به آتش کشیده شد، و جنینی را که پیامبر محسنش نامیده بود در اثر حمله ناجوانمردانه شهید و سقط گردید!
زهرا همه این ناملایمات را در دوران شوهرداری تحمل کرد، و هرگز در مقابل علی علیهالسلام لب به شکایت باز نکرد!! و همه را در (خزانه اسرار) نگه داشت، و روزی در پیشگاه الهی آنها را فاش خواهد کرد...زهرا برای «ولایت علی» دست و پا میزد و تا چهل شب به همراه علی و دو فرزندش به در خانههای مهاجر و انصار میرفت تا از آنان کمک گیرد و حق بر باد رفته ولایت را از غاصبین باز ستاند ولی نشد که نشد! [1] زهرا همان همسر با وفایی است که چون علی را به زور برای بیعت ستمگران به مسجد بردند، پیراهن رسول خدا را بر سر کرد، و دستهای حسنین را به دست گرفت، و خطاب به خلیفه دیکتاتور فرمود: میخواهی علی را به شهادت رسانده مرا بیوه نموده و حسنینم را یتیم بنمایی؟! و آنگاه دست علی را گرفت، و از مهلکه شیاطین نجات داد، [2] و خطاب به قبر رسول خدا گفت: «ای پدر، ای رسول خدا! بعد از تو چه مصیبت هایی را تحمل نمودیم! و ابوبکر و عمر چه فشارها و ستمهایی را در حق ما روا داشتند! سوگند به خدا تا عمر دارم با آنان حرف نمیزنم! [3] و سپس به علی علیهالسلام وصیت کرد که آن دو بر پیکر پاک وی نماز نخوانند!» [4] زهرا با لباس وصله دار در خانه علی علیهالسلام زندگی کرد، و در آن خانه فرش زینت و لباس ندید، و مزه لذائذ مادی را نچشید.
علی علیهالسلام نیز متقابلا در برابر محبتهای زهرا و تحملات و شکیبایی وی قدردانی میکرد، و پیوسته وجود زهرا را یکی از افتخارات خویش میدانست، و در محاجه و مناظرههایش با دشمنان، این موضوع را مورد تأکید قرار میداد!
علی علیهالسلام شخصا برای خود فاطمه زهرا بارها این حقیقت را اظهار داشت، و از صبر و بردباری وی سپاسگزاری فرمود، و تا او زنده بود علی خود را نباخت،و صبر و مقاومتش را از دست نداد... ولی پس از شهادت فاطمه، گویا علی علیهالسلام ناتوان شده بود، و صبر و قرار نداشت، و فراق فاطمه را پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دردناکترین دردها توصیف میکرد،و از خدا برای خویشتن صبر و حوصله در خواست مینمود و بدین وسیله هم نقش فاطمه را متذکر میشد، و هم سپاس وی را اظهار میداشت!! و هنگامی که همسر با وفایش را در زیر خاکها میگذاشت، خطاب به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «السلام علیک یا رسولالله، عنی وعن ابنتک النازلة فی جوارک، والسریعة اللحاق بک، قل یا رسولالله عن صفیتک صبری!! ورق عنها تجلدی... فلقد استرجعت الودیعة، واخذت الرهینة، اما حزنی فسرمد، و اما لیلی فمسهد...)) [5] سلام و درود من بر تو ای رسول خدا! و از دختر عزیزت که پس از رحلتت به سرعت به تو پیوست!
ای رسول خدا! در اثر مفارقت زهرا، توانم به ناتوانی و صبرم به کم صبری تبدیل گشته!! ای نجات دهنده عالم هستی! امانت تو باز پس داده شد و گروت از من گرفته شد! اما بدان که بعد از این دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شبها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!
این عبارات میرساند که فاطمه تا چه حد در زندگی و روحیه و مقاومت علی علیهالسلام نقش اساسی داشته و امیرالمؤمنین تا چه میزان به او علاقمند بوده، و چه سان محبتهای او را فراموش ننموده است که حتی پس از مرگ و شهادت وی نیز از آن حضرت تشکر مینماید!!
و همچنین در این عبارات اشارهای به قبر گم شده زهرا دیده میشود، زیرا از واژه السلام و نازلة فی جوارک (نازل شده در کنارت) استفاده میگردد که در کنار قبر رسولالله دفن شده است.و هنگام دفن زهرا یک مناجاتی هم با خدا کرد و گفت: «اللهم انی راض عن ابنة نبیک، اللهم آنهاقد اوحشت فانسها...» [6] خدایا! من از دختر پیامبر تو راضی هستم، بار الها! او از قبر میترسد، پس با او انس بگیر و به وی آرامش ده.این فراز نیز میرساند که علی علیهالسلام از فاطمه تشکر کرده است، و رضایت خود را از او به پیشگاه الهی اعلام نموده، و اشعار میدارد که: حتی فاطمه زهرا با آن عظمتش به رضایت علی نیازمند است! تا وی اعلان رضایت نموده، و در وحشت قبر زهرا توصیه نماید!!
چنانکه در صدر این حدیث مذکور از امام باقر علیهالسلام آمده است: هیچ چیز به اندازه رضایت شوهر در سعادت ابدی زن مؤثر نیست. [7] .
پس نتیجه میگیریم که علی علیهالسلام نه تنها در دوران حیات فاطمه از وی تشکر میکرد، بلکه بعد از این دوران نیز او را فراموش نکرد، و بارها از وی به نیکی یاد میفرمود...همانطوری که رسول خدا هم از زحمات و محبتهای (خدیجه کبری) سپاسگزاری میکرد... [8] .
تهیه انار برای حضرت فاطمه علیهالسلام
روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام به خانه آمد، دید که حضرت فاطمه علیهالسلام مریض و تبدار افتاده است، سر خانم را به دامن گرفت و به رخسار او مینگریست و اشک از دیدگان مبارکش جاری بود؛ چون زهرا کمی به حال آمد، امام فرمود: چه میل داری، از من بطلب. عرض کرد: چیزی نمیخواهم، دوباره امام اصرار کرد؛ عرض کرد: چیزی نمیخواهم؛ پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از شوهرت علی علیهالسلام هرگز خواهش چیزی مکن که مبادا خجالت بکشد؛ فرمود: به حق من، آنچه میخواهی بگو. عرض کرد: حالا که قسم دادی، اگر اناری باشد خوب است؛ امام از منزل بیرون آمد و جویای انار شد، عرض کردند: فصل انار گذشته لکن برای شمعون یهودی از طائف مقداری انار آوردهاند. امام خود را به در خانه شمعون رسانید و در خانهاش را زد، شمعون بیرون آمد و تعجب کرد و عرض کرد: چه باعث شده که در خانهام تشریف آوردید؟ حضرت فرمود: شنیدهام از طائف اناری برایتان آوردهاند چنانچه از آن باقی باشد یکی را به من بفروش که برای بیمار عزیزی میخواهم.
عرض کرد: فدایت شوم! آنچه بود فروختم، حضرت فرمود: در خانه جستجو کن، شاید باقی مانده باشد؛ عرض کرد: اطمینان دارم که نیست؛ زوجهاش پشت در ایستاده بود، عرض کرد: ای شمعون! یک انار ذخیره در خانه است، آنگاه انار را به نزد امام آورد، و حضرت چهار درهم، عوض آن به شمعون دادند.شمعون گفت: قیمتش نیم درهم است، فرمود: چون عیالت انار را ذهیره کرده بقیه از برای او باشد؛ انار را برداشت و به سوی خانه رهسپار شد، در اثنای راه، ناله غریبی شنیده، و به طرف آن صدا رفت تا داخل خرابهای شد، دید کوری مریض و غریب از شدت ضعف مینالد، حضرت در بالین او نشست و سر او را در کنار گرفت و جویای احوالش شد. عرض کرد: ای جوان صالح! از صالح! از اهل مدائن هستم و قرض فراوانی دارم، آمدم به این منطقه تا شاید امیرمؤمنان برای قرضم علاجی نماید که مریض شدم، امام فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر انار باشد مایلم، حضرت فرمود: یک انار در این شهر بود که برای بیماری تحصیل کردهام لکن تو را محروم نمیکنم، پس انار را دو نیم کرد و نصفی را به دهان مریض داد و نصف دیگر را برای فاطمه علیهماالسلام برداشت؛ آنگاه فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر نصف دیگر را حسان نمایی ممنونم.
حضرت سر به زیر انداخت و به نفس خود خطاب کرد: ای علی! این مریض در خرابه غریب و تنهاست، سزاوار رعایت است، شاید خداوند به جهت فاطمه علیهماالسلام وسیله دیگری تهیه نماید. پس نصف دیگر انار را به او داد تا تمام شد؛ مریض امام را دعا کرد و امام رهسپار خانه شد، اما در این فکر که جواب فاطمه علیهماالسلام را چه بگوید.
متحیرانه آمد تا به در خانه رسید، از داخل شدن به خانه حیا میکرد، لذا سر از در خانه پیش برد که ببیند فاطمه علیهماالسلام خواب است یا بیدار، دید فاطمه علیهماالسلام تکیه کرده و عرق نموده ولی طبقی از انار فوق العاده نزدش است و تناول میکند. خوشحال، داخل خانه شد و از واقعه جویا شد؛ فاطمه علیهماالسلام عرض کرد: یا ابنعم! چون تشریف بردید زمانی نکشید که ناگاه در خانه را زدند؛ فضه رفت، دید شخصی است که به در خانه، طبقی انار آورده است، گفت: این طبق انار را امیرالمؤمنین برای فاطمه علیهماالسلام فرستاده است.
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ یک نتوانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند..
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام.
سیر و پر غذا خورده ام
و می توانم دراز بکشم
و بخوابم!
چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد
و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند
و پیش شاه بیاورند
و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت
در این مقاله با 5 روش برای کاهش وزن و لاغر شدن در ماه رمضان آشنا خواهید شد.
ماه رمضان فرصتی است تا در خوردن غذاهای مورد علاقهتان حسابی خودکشی کنید. خب شما یک روز کامل هیچی نخوردهاید، پس حتما در هنگام افطار مستحقش هستید، نه؟ اما از سوی دیگر، ماه رمضان فرصتی تازه است تا یک سبک زندگی سالم را برای بدنتان آغاز کنید. اگر تمایل دارید تا این ماه رمضان وزن کم کنید، آنوقت 5 نکتهای که در ادامه به آنها اشاره کردهایم، برایتان بایدی میشود.
— آب زیاد بنوشید
زیاد نوشیدن آب در ماه رمضان به کاهش وزن کمک می کند. با توجه به اینکه روزهای ماه رمضان امسال آنقدر طولانی هستند، که باعث شده تا روزه گرفتن بنظر ماموریتی غیر ممکن برسد، آبرسانی به بدن، کلید اول کاهش وزن در ماه رمضان خواهد بود. نه تنها نوشیدن مایعات کافی باعث خواهد شد تا در حین روزه داری دچار کم آبی نشوید، بلکه پس از افطار هم جلوی اشتهای شما به شیرینیجات را خواهد گرفت.
چقدر باید آب بنوشید؟
همان 8 لیوان معروف، یا 2 لیتر آب برای یک روز کفایت میکند. میتوانید به این ترتیب بنوشید:
– 2لیوان هنگام افطار (یعنی زمانی که روزهتان را میخورید)
– 4 لیوان بین افطار و سحر (یعنی پیش از وعدهی سحری) بیشتر از 1 لیوان در یک ساعت هم ننوشید
– 2 لیوان دیگر هم در سحر
بخاطر داشته باشید که نوشیدنیهای کافئیندار همچون قهوه یا چای سیاه در شمارش بالا حساب نخواهند شد. اصلا بهتر است در کل دور نوشیدنیهای ادرار آور را خط بکشید. در عوض، چایهای گیاهی، یک جایگزین بینظیر برای آب خواهند بود، و برای دستگاه گوارشتان هم مفید خواهند بود.
— افطار سبک و متعادلی بخورید
یکی از روشهای کاهش وزن در ماه رمضان این است که افطاری سبکی بخورید ،در ماه رمضان، سوخت و ساز بدن شما کند میشود، در نتیجه انرژی بدنتان هم کاسته خواهد شد. وعدهی افطار، قرار نیست که جبران کل ساعاتی که چیزی نخوردهاید را بکند! فراموش کنید که یک روز است چیزی نخوردهاید، تصور کنید که وعدهی شامتان است، و بر این اساس غذا بخورید.
پس از اینکه افطار کردید، 30 دقیقه ورزش شدید داشته باشید
روزهتان را با خرما بخورید، چرا که خرما سریعترین منبع برای فراهم کردن قند مورد نیاز بدنتان بعد از روزه است. نیازی نیست که بیشتر از یک خرما بخورید، چرا که خرماها سرشار از قند هستند. پس از آن، یک وعدهی کوچک سوپ، مثل سوپ سبزیجات یا عدس میل کنید، و سوپهای کرمی را نادیده بگیرید. پس از سوپ هم به سراغ سالاد بروید، و روغن زیتونی که میخواهید روی سالادتان بریزید را به 1 یا 2 قاشق چایخوری محدود کنید. بقیهی پیشغذاها را هم کلا فراموش کنید، مخصوصا آنهایی که سرشار از کربوهیدرات هستند. وقتی که پیشغذایتان تمام شد، باید کمی استراحت کنید! نباید دستگاه گوارشتان را تحت فشار بگذارید.
نماز و دعاهایتان را بخوانید، 5 دقیقه راه بروید، یا گپ و گفتی بزنید. وقتی که آماده بودید تا غذا خوردن را ادامه دهید، فقط یک نوع غذا را انتخاب کنید. انتخابتان را هم عاقلانه انجام دهید، و غذاهای سرخ شده را از لیست گزینههایتان کنار بگذارید. مطمئن شوید که در غذایتان بین کربوهیدرات، و پروتئین تعادل برقرار باشد، و از آن مهمتر اینکه اندازهی وعدهی غذاییتان را هم کنترل کنید.
— سحری را حذف نکنید
درست است که در این ماه رمضان، ساعتهایی که آزادید تا غذا بخورید محدود شده است، اما این بهانهای نخواهد شد تا وعدهی سحرتان را بی خیال شوید. اگر سحری نخورید، هنگام افطار گرسنهتر خواهید بود و احتمال اینکه بیشتر غذا بخورید افزایش پیدا خواهد کرد. با این حال، هنگام انتخاب سحری، حواستان باشد که نمکش کم باشد تا در روزی که پیش رو دارید، تشنهتان نکند. همچنین باید ترکیبی از کربوهیدراتهای پیچیده (مانند نان گندم کامل، بجای نانهای سفید فراوری شده) و منبع خوبی از پروتئین (مانند پنیر یا تخم مرغ) باشد. این ترکیب، سطح ثابتی از گلوکز در خونتان ایجاد خواهد کرد و باعث خواهد شد تا در طول روز گرسنه نشوید.
— فعال بمانید
روزه گرفتن، نباید بهانهای شود تا کل روز بخوابیم یا اینکه تنبل شویم. در ماه رمضان، باید فعالیتهای همیشگیتان را تا حدودی داشته باشید، اما سعی کنید تا هنگامی که خورشید و گرما در اوج قرار دارند، از آنها دور بمانید. بخاطر داشته باشید که با شکم خالی، شما بیش از همیشه چربی خواهید سوزاند.
پس از اینکه افطار کردید، 30 دقیقه ورزش شدید داشته باشید. میتوانید ورزشهایی که در خانه امکانش هست انجام دهید، مثل دراز نشست، اسکات، شنا سوئدی، طناب زدن و غیره. در این مورد، بهترین مشاور مربیتان خواهد بود.
— قندهای فرآوری شده را کنار بگذارید
افزایش وزنی که معمولا در رمضان شاهدش هستیم، بخاطر غذاهایی که در افطار میخوریم نیست. درست حدس زدید، قندی که در نوشیدنیها و شیرینیهای مخصوص رمضان هست مقصر چاقی در این ماه هستند. در این ماه رمضان، خودتان را به چالش بکشید و فقط مواد غذایی که به طور طبیعی شیرین هستند را مصرف کنید، مثل میوهها، میوههای خشک، و عسل. این اقدام شما یک تغییر اساسی در سبک زندگیتان خواهد بود، و البته نوبت بعدی که روی ترازو بروید هم یک سورپرایز اساسی خواهد شد!
10 فایده جالب روزه گرفتن
سیاری از مردم روزه را به عنوان یک وظیفه دینی و شرعی خود میدانند، اما فقط تعداد کمی درباره فواید روزه بر سلامت آگاه هستند.
روزهداری اگر به درستی اجرا شود یک تمرین خوب است. روزه باعث حذف سموم بدن و کاهش قند و ذخایر چربی خون می شود.
1- روزه سم زدایی میکند
غذاهای فرآوری شده حاوی مقدار زیادی از مواد افزودنی هستند. این مواد افزودنی ممکن است در بدن به مواد سمی تبدیل شوند. برخی از آنها تولید محصولات نهایی گلیکاسیون پیشرفته را ترویج میکند.
بسیاری از این سموم به شکل چربی ذخیره میشوند. در زمان روزه گرفتن به ویژه زمانی که مدت آن طولانی تر شود، این چربیها میسوزند و سموم آزاد میشوند؛ کبد، کلیه و سایر ارگانها در بدن در سم زدایی نقش دارند.
2- روزه به دستگاه گوارش استراحت میدهد
در طول روزهداری، دستگاه گوارش استراحت میکند؛ عملکرد فیزیولوژیک طبیعی به ویژه در تولید ترشحات گوارشی ادامه مییابد اما میزان آن را کاهش میدهد.
روزه گرفتن به حفظ تعادل مایعات در بدن کمک میکند؛ تفکیک مواد غذایی در نرخهای ثابت روی میدهد.
در پی این الگوی تدریجی آزادسازی انرژی دنبال میشود. با این حال روزه داری تولید اسید معده را متوقف نمیکند؛ به همین دلیل به بیماران مبتلا به زخم معده توصیه میشود با احتیاط روزه بگیرند، برخی از کارشناسان معتقدند که این افراد نباید روزه بگیرند.
3- روزه پاسخ التهابی را برطرف میکند
برخی از مطالعات نشان میدهد که روزه داری بیماری های التهابی و آلرژی را بر طرف میکند.
از نمونههای بیماریهای التهابی می توان به ورم مفاصل، ورم مفاصل و آرتریت روماتوئید و بیماریهای پوستی مانند پسوریازیس اشاره کرد.
برخی از کارشناسان بر این باورند که روزه گرفتن ممکن است بیماریهای التهابی روده مانند «کولیت اولسراتیو» را نیز بهبود بخشد.
(کولیت اولسراتیو نوعی بیماری التهابی مزمن است که در آن مخاط معقد و روده بزرگ دچار التهاب و زخم یا اولسرهای کوچک میشود.)
4- روزه قند خون را کاهش میدهد
روزه گلوکز را تجزیه میکند به طوری که بدن میتواند انرژی کسب کند؛ روزه تولید انسولین که از پانکراس ترشح میشود را همچنین کاهش میدهد.
«گلوکاگون» به منظور تسهیل در تجزیه گلوکز تولید میشود؛ در نتیجه روزه منجر به کاهش قند خون میشود.
(گلوکاگون هورمونی است که هنگام افت غلظت گلوگز در خون از سلولهای آلفای جزایر لانگرهانس لوزالمعده ترشح میشود؛ عملکرد گلوکاگون برعکس انسولین موجب افزایش قند خون میشود.)
5- روزه تجزیه چربیها را افزایش میدهد
اولین پاسخ بدن به روزه گرفتن، شکستن گلوکز است. وقتی ذخایر گلوکزها تمام شد، کتوزها آغاز میشوند. این شکستن چربیها به آزاد شدن انرژی منتهی میشود. چربیهای ذخیره شده در کلیه و ماهیچهها برای آزاد شدن انرژی شکسته میشوند.
6- روزه فشارخون بالا را تعدیل میکند
روزه گرفتن یکی از روشهای غیر دارویی برای کاهش فشار خون است؛ روزه کمک می کند تا خطر ابتلا به «آترواسکلروز» کاهش یابد.
آترواسکلروز گرفتگی عروق توسط ذرات چربی است؛ در زمان روزه گلوکز و بعد از آن، ذخایر چربی برای تولید انرژی استفاده می شود.
میزان سوخت و ساز در طول روزه داری کاهش می یابد؛ هورمون ترس مانند «آدرنالین» و «نورآدرنالین» را همچنین کاهش می دهد.
روزه متابولیک ثابت را در حد کم حفظ می کند که آن از مزایای کاهش فشار خون است.
7- روزه کاهش وزن را ترویج میکند
روزه داری باعث کاهش وزن سریع است؛ ذخایر چربی در بدن را کاهش می دهد. با این حال روزه یک استراتژی خوب برای از دست دادن وزن نیست.
کاهش مصرف چربی و قند، و افزایش میوه و بقیه اقدامات برای رسیدن به کاهش وزن بهتر است.
8- روزه رژیم غذایی سالم را ترویج میکند
مشاهده شده است که روزه میل به مصرف غذاهای فرآوری شده را کاهش می دهد.
روزه همچنین میل به غذاهای طبیعی، به ویژه آب و میوه را ترویج میکند در واقع در این روش روزه شیوه زندگی سالم را رواج میدهد.
9- روزه ایمنی بدن را افزایش می دهد
زمانی که افراد روزه می گیرند ایمنی بدن با این عمل افزایش می یابد به این گونه که روزه سموم بدن را از بین می برد و در کاهش ذخیره چربی به بدن کمک می کند.
هنگامی که افراد در زمان شکستن روزه میوه می خورند، آنها ذخایر ضروری بدن از ویتامین ها و مواد معدنی را افزایش می دهند.
ویتامین A و E آنتی اکسیدان های خوبی هستند که به آسانی در میوه ها یافت می شوند، آنها به تقویت ایمنی بدن کمک می کنند.
10- روزه گرفتن به ترک اعتیاد کمک می کند
برخی از محققان معتقدند که روزه داری می تواند به معتادان در کاهش اشتیاق خود به نیکوتین، کافئین و سایر سوء مصرف مواد کمک کند.
اگر چه رژیم های مورد نیاز دیگر برای حل و فصل اعتیاد وجود دارد اما روزه می تواند در این امر نقش مهمی را ایفا کند.
پرهیز از خوردن و نوشیدن باعث می شود که بدن به حالت استراحت رفته و انرژی ای که معمولا صرف هضم غذا می کرده، اکنون برای پاکسازی، از بین بردن سموم، درمان زخم های کهنه و ساختن سلولهای جدید صرف کند. در این حالت، بدن برای رساندن مواد لازم به سلولها مجبور به استفاده از انرژی ذخیره شده در گلیکوژن می گردد.
از آن جهت که بیشتر چربی ذخیره شده، شکسته شده است، بدن از مواد شیمیایی و سمومی که به واسطه مصرف مواد غذایی جذب بدن شده اند، پاک می شود. بدین صورت سم زدایی طبیعی در روده بزرگ، کلیه ها، ریه، غدد لنفاوی و پوست رخ می دهد.
هنگامی که در طول روز انرژی ثابتی دریافت نمی کنیم، بدن از انرژی ذخیره شده گلیکوژن در کبد استفاده می کند. استفاده از گلیکوژن کبد باعث می شود سطح قند خون پایین آمده و احساس ضعف، بی حالی و رخوت بر انسان چیره شود. اما در همین حال دستگاه گوارش مشغول پاکسازی خود است و هضم بهتر و جذب مواد مغذی نتیجه آن خواهد بود. پوشش داخلی معده و روده ها نیز برای ترمیم غدد و ماهیچه ها و پاک سازی مواد زائد کار می کنند.
کلیه های روزه داران در روزهای اول، نمک و آب بیشتری از دست می دهند که باعث افزایش ادرار و پایین آمدن فشار خون می شود. همچنین افزایش ترشح هورمون های ضد پیری و کاهش دمای بدن بدلیل کاهش سرعت سوخت و ساز، از دیگر فرآیندهای ایجاد شده در هنگام روزه گرفتن است.
علاوه بر فواید و فرآیندهای مفید ایجاد شده در بدن، عواملی مانند بوی بد دهان و بدن، بروز مشکل در تنفس، سردرد، بی رمقی و کند شدن بدن را می توان از عوارض جانبی روزه برشمرد.
هفته اول رمضان می تواند بسیار دشوار باشد، اما روند روزه گیری از هفته دوم آسانتر شده و پاکسازی کامل بدن از مواد مضر و ناخواسته صورت می پذیرد. حال با دانستن تاثیرات مثبت و عوارض جانبی روزه، می توانید بدن خود را برای پاکسازی و کارایی بهتر یاری دهید.
درفضیلت عقیق
منقول است که حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) چهار انگشتر در دست مى کردندانگشتر یاقوت براى شرافت و زینتش و فیروزه براى نصرت و یاریش و حدید صینى براىقوتش و عقیق براى حرز و دفع دشمنان و بلاها. و در حدیث صحیح از حضرت على بن موسىالرضا (علیه السلام) مروى است که عقیق فقر ودرویشى را برطرف مى کند و در دست کردن عقیق نفاق را زایل مى کند.
در حدیث صحیح دیگر از آنحضرت منقول است که هر کهقرعه به انگشتر عقیق بزند بهره او تمام تر بیرون مى آید.
در حدیث معتبر از حضرت امام جعفر(علیه السلام) منقول است که انگشتر عقیق در دست کنیدکه مبارک است و هر که انگشتر عقیق داشته باشد امید هست که عاقبتش مقرون بخیر ونیکى باشد.
از ربیعة الراوى منقول است که در دست حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام)انگشتر عقیق دید پرسید کهاین چه نگین است؟ فرمود که این عقیق رومى است. حضرت رسول فرمود که هر که انگشترعقیق در دست داشته باشد حاجتش برآورده است.
از حضرت صادق(علیهالسلام) منقول است که انگشتر عقیق مورث ایمنى است در سفر.
در حدیث دیگر از آنحضرت منقول است که هر که انگشترىبگیرد که نگینش عقیق باشد پریشان نشود و عاقبت کارش البته نیکو باشد.
در حدیث دیگر وارد شده است که حاکمى پى شخصى فرستادهبود به سبب جرمى، حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشتر عقیق به او برسانید چنان کردندمکروهى به او نرسید.
در حدیث دیگر منقول است که شخصى به نزد حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)آمد و شکایت کرد که دزد در راه بهمن رسید و اموال مرا برد حضرت فرمود که چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هربدى نگاه مى دارد آدمى را.
به سند معتبر دیگر از آنحضرت منقول است که انگشترعقیق در دست کنید مادام که آدمى آن انگشتر را با خود دارد اندوهى به اونمى رسد.
در حدیث معتبر دیگر فرمود که انگشتر عقیق با خوددارید که آن اول کوهیست که اقرار کرده است از براى خدا بیگانگى و از براى منپیغمبرى و از براى تو یا على به امامت.
در حدیث معتبر از بشیر دهان منقول است که عرض کردمکدام یک از نگینها بر انگشت خود بنشانم فرمود که چرا غافلى از عقیق سرخ و عقیق زردو عقیق سفید که اینها سه کوهند در بهشت اما کوه عقیق سرخ پس مشرف است بر خانه رسولخدا (صلى الله علیه وآله) و اما کوه عقیق زرد پسمشرف است بر خانه حضرت فاطمه «سلام اللّه علیها» و اما کوه عقیق سفید پس مشرف استبر خانه حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) و همهآنها یک خانه است و از زیر هر کوهى نهرى جارى است از برف سردتر و از شیر سفیدتر ونمى خورد از آن نهرها مگر آل محمّد (صلى الله علیهوآله) و شیعیان ایشان وهر سه نهر از کوثر مى آید و به یکجا مى ریزد و این سه کوه تسبیح و تقدیسو تمجید الهى مى کنند و از براى محبان آل محمّد طلب آمرزش مى کنند پس هرکه از شیعیان آل محمّد یکى از این عقیقها را در دست داشته باشد نبیند مگر خیر ونیکى و فراخى روزى و سلامتى از جمیع بلاها و امان یابد از شر پادشاه ظالم و از هرچه آدمى از آن مى ترسد و حذر مى نماید.
در حدیث دیگر منقول است که شخصى از برابر حضرت اماممحمّد باقر (علیه السلام)گذرانیدند تازیانهبسیار بر او زده بودند حضرت فرمود انگشتر عقیق او کجاست اگر با او مى بودتازیانه نمى خورد. و در روایت دیگر از حضرت صادق(علیهالسلام)منقول است که دستى به سوى آسمان بلند نمى شود که خدا دوست تردارد از دستى که در آن انگشتر عقیق بوده باشد.
در حدیث معتبر از حضرت امام حسین(علیه السلام) منقول است که چون حضرت موسى (علیه السلام) بر کوه طور با حقتعالى مناجات کرد و برزمین نظر کرد حقتعالى از نور روى او عقیق را آفرید پس فرمود که قسم خوردم به ذات مقدسخود که عذاب نکنم به آتش جهنّم دستى را که انگشتر عقیق در آن باشد اگر ولایت علىبن ابى طالب (علیه السلام) داشته باشد.
در حدیث دیگر منقول است که جبرئیل نازل شد بر حضرترسول (صلى الله علیه وآله)و گفت یا محمّدپروردگارم سلامت مى رساند و مى گوید انگشتر را بدست راست بکن و نگینش رااز عقیق بکن و بگو به على بن ابیطالب (علیه السلام)پسرعمت که انگشتر را بدست راست بکند و نگینش را عقیق بکند حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) پرسید که یا رسول اللّه عقیق کدام است فرمود که کوهى است در یمن که براىخدا اقرار کرده است به یگانگى و براى من به پیغمبرى و براى تو و اولاد تو به امامتو براى شیعیان تو به بهشت و براى دشمنان تو به جهنّم.
از حضرت امیر المؤمنین(علیهالسلام) منقول است که نماز کسى که انگشتر عقیق در دست داشته باشد بر نمازجماعتى که غیر عقیق در دست داشته باشند به چهل درجه زیادتى دارد.
سلیمان اعمش روایت کند که در خدمت حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام)بودم در خانه منصور عباسى پسشخصى را بیرون آوردند که تازیانه خورده بود حضرت فرمود که اى سلیمان ببین کهانگشترش چه نگین دارد گفتم یابن رسول اللّه عقیق نیست فرمود که اى سلیمان اگر عقیق بود تازیانه اشنمى زدند او را گفتم یابن رسول اللّه دیگر بفرما فرمود که اى سلیمان انگشتر عقیقامان مى بخشد از دست بریدن گفتم دیگر بفرما فرمود که اى سلیمان انگشتر عقیق امان مى بخشد ازخون گفتم دیگر بفرما فرمود اى سلیمان خداى عزوجل دوست مى دارد که بلند کند بهدعا به سوى او دستى را که در او نگین عقیق باشد گفتم دیگر بفرما فرمود که عجب دارماز دستى که در آن عقیق باشد چگونه خالى مى ماند از دینار و درهم گفتم یابنرسول اللّه دیگر بفرما فرمود که ایمن مى گرداند از فقر گفتم یابن رسول اللّهروایت کنم این حدیث را از جدت حسین بن على (علیهالسلام) از پدرش امیر المؤمنین (علیه السلام)؟فرمود بلى.
در روایت دیگر منقول است که دو رکعت نماز با انگشترعقیق بهتر است از هزار رکعت که با آن نباشد
بررسی ها نشان می دهد اشک هایی که با احساسات در ارتباطند، دارای سطوح بالایی از پروتئین، منگنز، پتاسیم و هورمون های مانند پرولاکتین هستند. منگنز یکی از مواد حیاتی بدن است که افزایش آن در بدن می تواند منجر به کاهش توانایی لخته شدن خون، کاهش کلسترول خون و مشکلات پوستی شود. همچنین پتاسیم بر روی سیستمهای اعصاب و ماهیچه ها و فشار خون تاثیر گذار بوده و هورمون پرولاکتین نیز در ایجاد استرس نقش داشته و بر عملکرد سیستم دفاعی بدن و دیگر قسمتها تاثیر گذار است و افزایش هر یک از این سه ماده در بدن می تواند اختلالات متفاوت و پیچیده ای را ایجاد کند.
به گفته محققان به این دلیل که عدم کاهش استرس در افراد می تواند منجر به سکته قلبی و اختلال در قسمتهای مختلف مغزی شود، گریه کردن نقش حیاتی را برای حفظ سلامت انسانها ایفا می کند.
متخصصان مغز واعصاب و روانپزشکان نیز می گویند 85 درصد زنان و 73 درصد مردان پس از گریه کردن به احساس بهتری دست پیدا می کنند.
فواید گریه کردن:
1- هنگامی که ما دچار استرس هیجانی می شویم، مغز و بدن ما شروع به تولید ترکیبات شیمیایی و هورمونهای خاصی می کند. گریه کردن کمک می کند تا این ترکیبات شیمیایی زائد که نیازی به آنها نیست از بدن حذف گردند.
2- اشکهای احساسی در واقع مواد سمی که در پی استرس هیجانی در خون تجمع می یابند را از بدن دفع می کند.
3- اشکهای احساسی سطح منگنز بدن را کاهش می دهند. این مواد معدنی بروی خلق و خو تاثیر مستقیم می گذارد. غلظت منگنز اشک احساسی 30 برابر بیشتر از منگنز موجود در سرم خون است.
4- اشک احساسی نسبت به اشک پایه و رفلکس حاوی 24 درصد پروتئین آلبومین بیشتری می باشد.
5- گریه مانند ادرار و تعریق باعث حذف مواد سمی و محصولات زائد بدن می شود.
6- گریه یک مکانیسم رایگان، طبیعی و قدرتمند برای کنار آمدن با درد، استرس و اندوه می باشد.
7- هورمونهایی که پس از استرس در بدن انباشته میشوند به حد سطح سمی رسیده و باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن و دیگر فرآیندهای بیولوژیکی می شوند. اشک های احساسی به عنوان دریچه اطمینان برای قلب عمل می کنند.
8- ترکیباتی که حین استرس در بدن تجمع می یابد با اشک خارج میگردند. همین امر باعث کاهش استرس می گردد. این مواد شامل آندورفین (lucine-enkephaline)، که در کنترل درد موثر است، پرولاکتین که در تنظیم تولید شیر نقش دارد، و آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) که یک نشانگر مهم استرس است، می باشند. سرکوب گریه و اشک باعث افزایش استرس می گردد.
9- نه تنها گریه باعث ارتقای سطح سلامتی فرد میشود بلکه در افزایش حس تعلق در گروه نیز تاثیر گذاربوده و موجب افزایش حضور و دخالت دیگران در تامین رفاه فرد میشود. اشک ها یک روش موثر در ایجاد ارتباط بوده و در برانگیختن حس همدردی و دلسوزی سریعتر ازهر ابزار دیگری عمل میکنند. گریه بطور موثری بازگو کننده آنست که شما در مورد یک دلمشغولی خاص صادق و بی ریا بوده و در کنار آمدن با آن مشکل مضطرب میباشید.
10- گریه عملی طبیعی، سالم و شفا بخش است.
11- گریه در کاهش و جلوگیری از بیماریهای مرتبط با استرس موثر می باشد.
12- خنده و گریه دو ابزار کارآمد درکاهش استرس و رهایی از احساسات منفی می باشند.
13- هنگامی که گریه سرکوب می شود، هیجانات رها نمی شوند و خصایص شخصیتی مخرب همچون پرخاشگری بروز می کنند.
14- به باور دانشمندان سرکوب و امتناع از گریه کار معقولی نیست. اما برخی افراد که پس از مورد انتقاد قرار گرفتن، مشاجره با دوستان، مواجهه با ناکامیهای کوچک فورا شروع به گریستن می کنند، باید به روانشناس مراجعه کنند. چرا که معمولا علت اصلی این نوع گریه ها اعتماد بنفس پایین و یا مشکلات روانی مزمن در فرد بوده و بایستی فرد تحت درمان قرار گیرد.
15- انسان ها پس از گریه کردن از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری می کنند و در واقع سبک و خالی می شوند. (به علت دفع مواد انباشته شده که توضیح داده شد)
16- گریه یک ابزار برقراری ارتباط است یک زبان جهانی برای درخواست کمک و حمایت اجتماعی.
17- گریه کمک می کند به آزاد سازی آندورفین ها به جریان خون. آندورفین ها ترکیبات شیمیایی ای هستند که باعث بهبود خلق و خو و تسکین درد می شوند.
یکی از معیارها و متغیرهایی را که در تاثیر گریستن باید مورد توجه قرار داد تفاوت جنسیتی است . همه می دانیم که معمولا زنان بیش از مردان گریه می کنند تحقیقات و بررسی های علمی نیز این را نشان داده است زنان 4 تا 5 برابر بیشتر از مردان گریه می کنند. 5.4 بار در ماه. برای شناخت این تفاوت به نکات ذیل توجه کنید:
تفاوت گریه در مردان و زنان
- دختران و پسران تا قبل از بلوغ به یک میزان گریه می کنند، چرا که ترشح هورمون پرولاکتین که باعث تحریک تولید اشک میشود به یک میزان در هر دو جنس تولید می شود.
ـ پس از بلوغ میزان ترشح پرولاکتین که در تولید و تناوب گریه موثر است در زنان 60 درصد بیشتر از مردان می شود.
- غدد اشکی مردان از لحاظ ساختاری متفاوت و کوچکتر از غدد اشکی زنان می باشد. شاید یکی از دلایل بیشتر گریه کردن زنان نیزهمین مسئله باشد. مردان و زنان نمیتوانند یکدیگر را بخاطر چگونه گریه کردنشان مورد سرزنش قرار دهند.
- یکی دیگر از علل بیشتر گریه کردن زنان باورهای فرهنگی میباشند، که اجتماع گریه کردن زنان را بیشتر مورد پذیرش قرار می دهد. مردان آرام، بدون صدا و با اندکی اشک گریه میکنند. بطوری که معمولا کاسه چشمان آنها از اشک پر می شود، اما بندرت اشک به گونه ها سرازیر میگردد.
- اما زنان معمولا پر سرو صدا و با اشک های فراوان گریه می کنند.
- مردان اغلب در نتیجه احساسات مثبت و زنان پس از درگیری و مشاجره با دیگران و یا در نتیجه احساس بی کفایتی گریه می کنند.
بر اساس نتایج مطالعات جدید گریستن باعث افزایش انگیختگی در عملکرد بدن برای دفع تهدیدهای فیزیولوژیکی خواهد شد. برای اثبات این نظریه محققان افزایش حساسیت پوست را در حین گریستن و بعد از آن و همچنین افزایش عمق تنفس در انسان را مثال می زنند. زیرا این دو پدیده از نشانه های سلامتی بدن به شمار می روند.
احادیث پربار در باب بهترین ازدواج ها
رسول خدا (ص) :
1. وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می آید , به او زن دهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد. (نهج الفصاحه ، ح 130)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
2. بهترین ازدواج ها آنست که آسان انجام گیرد. (نهج الفصاحه ، ح 1507)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
3. وقتی خداوند خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد , مانعی نیست که او را بنگرد. (نهج الفصاحه ، ح 185)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
4. وقتی اشخاص همشأن برای خواستگاری پیش شما آمدند ؛ دختران خود را شوهر دهید و در کار آنها منتظر حوادث نباشید.(نهج الفصاحه ، ح 193)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
5. اگر کسی زنی را خواستگاری کرد و موی خود را رنگ می بندد باید به او خبر دهد که موی خود رنگ می بندد. (نهج الفصاحه ، ح 2.202)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
6. عقد نکاح را محکم کنید و آن را علنی سازید. (نهج الفصاحه ، ح 313)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
7. بوسیله زناشویی روزی بجویید (نهج الفصاحه ، ح 481)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
8. زناشویی (ازدواج) کنید که من از فزونی شما تفاخر می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 568)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
9. ازدواج کنید تا عده شما بسیار شود ,زیرا من در روز رستاخیز به فزونی شما بر امتهای دیگر افتخار می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 1179)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
10. زن برای دین و مال و جمالش گیرند , زن دین دار بجویید . (نهج الفصاحه ، ح 822)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
11. خداوند مردانیرا که مکرر زن بگیرند و زنانی را که مکرر شوهر کنند دوست ندارد. (نهج الفصاحه ، ح 714) (مذموم بودن تکرار ازدواج )
**********حدیث در مورد ازدواج***********
12. سه چیز است که جدی آن جدی است و شوخی آن نیز جدی است , نکاح , طلاق , رجوع (نهج الفصاحه ، ح 1254)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
13. سه چیز است که شوخی در آن روا نیست , طلاق , نکاح , آزاد کردن بنده (نهج الفصاحه ، ح 1263)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
14. زنانی که بی حضور شاهد شوهر می کنند ؛ زناکارند (نهج الفصاحه ، ح 1112)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
15. هر که زن گیرد به این منظور که از محرمات برکنار ماند ؛ بر خدا لازم است که او را یاری کند. (نهج الفصاحه ، ح 1396)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
16. زن مهربان و بچه آور بگیرید که من به فزونی شما بر سایر پیغمبران افتخار می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 1144)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
17. زن بگیرید که من به کثرت شما بر سایر ملل افتخار می کنم و مانند مسیحیان راه رهبانیت پیش نگیرید. (نهج الفصاحه ، ح 1145)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
18. زیبای عقیم را بگیرید و با سیاه بچه آور ازدواج کنید که من روز رستاخیز به فزونی شما بر سایر امت های دیگر تفاخر می کنم.(نهج الفصاحه ، ح 1570)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
19. با زن پیر و نازا ازدواج نکنید که از فزونی شما بر امت های دیگر تفاخر می کنم. (نهج الفصاحه ، ح 2454)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
20. زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانی را که مکرر زن بگیرند و زنانی را که مکرر شوهر کنند ؛ دوست ندارد. (نهج الفصاحه ، ح 1146)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
21. زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا عرش از وقوع طلاق می لرزد. (نهج الفصاحه ، ح 1147)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
22. خدا چیزی را حلال نکرده که نزد وی از طلاق دشمن تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 2609)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
23. برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید , زیرا زنان نظیر برادران و خواهران خود فرزند می آورند. (نهج الفصاحه ، ح 1132)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
24.به اشخاص همشان زن بدهید و از اشخاص همشان زن بگیرید و محل نطفه های خود (زنان خود) را به دقت انتخاب کنید.(نهج الفصاحه ، ح 1705)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
25. زنرا برای چهار چیز گیرند : مال ؛ شرف , جمال و دین ؛ و تو زن دین دار بجوی (نهج الفصاحه ، ح 1183)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
26. برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید و از سیاهان بپرهیزید که سیاهی رنگ زشتی است. (نهج الفصاحه ، ح 1133)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
27. زن بگیرید که زنان توانگری می آورند. (نهج الفصاحه ، ح 1143)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
28. از جمله بهترین وساطت ، وساطت در میان دو کس در کار زناشویی است. (نهج الفصاحه ، ح 3073)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
29. دو رکعت نماز کسی که زن دارد ، بهتر از هشتاد و دو رکعت نماز عَزَب (مجرد) است. (نهج الفصاحه ، ح 1670)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
30. دو رکعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد رکعت نماز عزبست. (نهج الفصاحه ، ح 1671)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
31. هر که زن بگیرد یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده ، از خدا درباره نیم دیگر بترسد. (نهج الفصاحه ، ح 2936)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
32. هر که را خدا زنی (همسر برای عصر امروز) پارسا داده ، وی را بر نصف دین خویش یاری کرده و باید درباره نصف دیگر آن از خدا بترسد.(نهج الفصاحه ، ح 3016)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
33. هر جوانی در آغاز جوانی زن بگیرد ، شسطان وی بانگ برآورد ، وای بر او ، دین خود را از دستبرد من محفوظ داشت. (به شرط رعایت آداب همسرداری) (نهج الفصاحه ، ح 1034)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
34. سه کار است که هر کس به اعتماد خدا و به انتظار ثواب کند ، بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد : هر کس در آزاد ساختن خود به اعتماد خدا و به امید ثواب بکوشد بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد و هر که به اعتماد خدا و به امید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است که وی را یاری کند و او را برکت دهد و هر که با اعتماد به خدا و به امید ثواب زمین بایری را آباد کند بر خدا لازم است که ویرا یاری کند و به او برکت دهد. (نهج الفصاحه ، ح 1272)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
35. سه کسند که یاری آنها بر خدا لازم است : آن که در راه خدا جهاد کند و بنده ای که برای آزادی خود قرارداد بسته و می خواهد قیمت آن را بپردازد و کسی که به منظور عفت زن بگیرد (ازدواج کند) (نهج الفصاحه ، ح 1219)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
36. بهترین مهر ها آن است که سبک تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1489)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
37. نشانه میمنت زن این است که خواستگاریش آسان و مهرش سبک باشد. (نهج الفصاحه ، ح 929)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
38. بهترین زنان امت من کسانی هستند که رویشان نکوتر و مهرشان کمتر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1533)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
39. بهترین زنان آن است که مهرش سبک تر باشد. (نهج الفصاحه ، ح 1536)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
40. زن به اظهار نظر در کار خویش بر ولی ّ خویش مقدم است و دوشیزه نیز پدرش باید درباره کارش از او اجازه بگیرد و اجازه او سکوت است. (نهج الفصاحه ، ح 1297)
***********حدیث در مورد ازدواج***********
41. هر که زنی گیرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد ، هنگام مرگ چون زناکاران بمیرد و هر کس چیزی از مردی بخرد و در خاطر داشته باشد که قیمت آن را نپردازد هنگام مرگ چون خائنان بمیرد و خائن در آتش است. (نهج الفصاحه ، ح 1031)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی.
خدایا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و شنواى دعایم باش آنگاه که مىخوانمت،و صدایم را بشنو گاهى که صدایت میکنم، و به من توجّه کن هنگامىکه با تو مناجات مىنمایم،همانا به سوى تو گریختم،و در حال درماندگى و زارى در برابرت ایستادم، پاداشى را که نزد توست امیدوارم،آنچه را که در درون دارم مىدانى،بر حاجتم خبر دارى،نهانم را مىشناسى،کار بازگشت به آخرت و خانه ابدىام بر تو پوشیده نیست،و آنچه که مىخخواهم به زبان آرم،و خواهش خویش را بازگو کنم و هم آنچه را که براى عاقبتم امید دارم،بر تو پنهان نیست،همانا آنچه تقدیر نمودهاى بر من اى آقاى من در آنچه که تا پایان عمر بر من فرود مىآید از نهان و آشکارم جارى شده است،و تنها به دست توست نه به دست غیر تو فزونى و کاستىام و سود و زیانم،خدایا!اگر محرومم کنى پس کیست آنکه به من روزى دهد؟و اگر خوارمسازى پس کیست آنکه به من یارى رساند،
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی [یَدْنُ] مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی.
خدایا!به تو پناه مىآورم از خشمت و از فرود آمدن غضبت.خدایا!اگر شایسته رحمت نیستم،تو سزاوارى که بر من با فراوانى فضلت بخشش نمایى،خدایا!گویى من با همه هستىام در برابرت ایستادهام،درحالىکه حسن اعتمادم بر تو،بر وجودم سایه افکنده است،و آنچه را تو شایسته آنى بر من جارى کردهاى و مرا با عفوت پوشاندهاى،خدایا!اگر گذشت کنى،چه کسى از تو سزاوارتر به آن است؟و اگر مرگم نزدیک شده باشد و عملم مرا به تو نزدیک نکرده،اعترافم را به گناه وسیله خویش به بارگاهت قرار دادم. خدایا بر نفسم در فرمانبرى از آن گناه بار کردم،پس واى بر او اگر او را یامرزى،خدایا نیکىات بر من در روزهاى زندگىام پیوسته بود،پس نیکى خویش را در هنگام مرگم از من قطع مکن.خدایا چگونه از حسن توجهت پس از مرگم ناامید شوم؟،درحالىکه در طول زندگىام مرا جز به نیکى سرپرستى نکردى.
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ .
خدا کارم را چنانکه سزاوار آنى بر عهدهگیر،خدایا به سوى من با فضلت بازگرد،به سوى گناهکارى که جهلش سراپایش را پوشانده،خدایا گناهانى را در دنیا بر من پوشاندى،که بر پوشاندن آن در آخرت محتاجترم،گناهم را در دنیا براى هیچیک از بندگان شایستهات آشکار نکردى،پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن،خدایا جود تو آرزویم را گسترده ساخت،و عفو تو از عمل من برترى گرفت.بار خدایا،روزى که در آن میان بندگانت حکم مىکنى، مرا به دیدارت خوشحال کن.خدایا عذرخواهى من از پیشگاهت عذرخواهى کسى است که از پذیرفتن عذرش بىنیاز نگشته،پس عذرم را بپذیر اى کریمترین کسىکه بدکاران از او پوزش خواستند.
إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ.
خدایا،حاجتم را برمگردان،و طمعم را قرین نومیدى مساز، و امید و آرزویم را از خود مبر.خدایا،اگر خوارىام را مىخواستى،هدایتم نمىنمودى،و اگر رسوایىام را خواسته بودى عافیتم نمىبخشیدى،خدایا،این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتى که عمرم را در طلبش سپرى کردهام،از درگاهت بازگردانى.خدایا تو را سپاس،سپاسى ابدى و جاودانه،همیشگى و بىپایان،سپاسى که افزون شود و نابود نگردد،آنگونه که پسندى و خشنود گردى،خدایا اگر مرا بر جرمم بگیرى،من نیز تو را به عفوت بگیرم،و اگر به گناهانم بنگرى،جز به آمرزشت ننگرم،و اگر مرا وارد دوزخ کنى، به اهل آن آگاهى دهم که تو را دوست دارم.خدایا اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده،همانا از سر امید به تو آرزویم بزرگ است.خدایا چگونه از بارگاهت با نومیدى و محرومیت بازگردم،درحالىکه خوشگمانىام به بخشش وجودت این بوده که مرا نجاتیافته و بخشیده باز مىگردانى،خدایا عمرم را در آزمندى غفلت از تو نابود ساختم، و جوانىام را در مستى دورى از تو پیر نمودم.خدایا در روزگار غرور نسبت به تو،بیدار نشدم و گاه تمایلم به سوى خشم تو آگاه نگشتم.
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ [مَمْلُولٍ]،
خدایا و من بنده تو و فرزند بنده توام،در برابرت ایستادهام،به کرمت به حضرت تو متوسّلم.خدایا،بنهاى هستم،که به درگاهت از آنچه که با آن با تو روبرو بودهام از کمى حیایم از مراقبتت نسبت به من بیزارى مىجویم و از تو درخواست گذشت مىکنم،زیرا گذشت صفتى درخور کرم توست.خدایا برایم نیرویى نیست که خود را بوسیله آن از عرصه نافرمانىات بیرون برم،مگر آنگاه که به محبّتت بیدارم سازى،و آنچنانکه خواستى باشم،پس تو را شکر گذارم، براى اینکه در آستان کرمت واردم کردى،و هم اینکه دلم را از آلایههاى غفلت از حضرتت پاک نمودى.خدایا بر من نظر کن،نظر به کسىکه صدایش کردى و تو را اجابت کرد،و به یارىات به کارش گماشتى و او از تو اطاعت کرد،اى نزدیکى که از فریفتگان دور نمىشود،و اى سخاوتمندى که از امید بستگان به پاداشش دریغ نمىورزد.خدایا،قلبى به من عنایت کن،که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند،و زبانى که صدقش به جانب تو بالا برده شود. و نگاهى که حق بودن او را به تو نزدیک نماید،خدایا،کسىکه به تو شناخته شد،ناشناخته نیست،و آنکه به تو پناهنده شد خوار نیسد، و هرکه را تو به او روى آورى برده نیست،
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ [الْمَعِیبُ] فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا.
خدایا،آنکه به تو راه جوید راهش روشن است،و آنکه به تو پناه جوید در پناه توست،و من به تو پناه آوردم اى خداى من،پس گمانم را از رحمتت ناامید مساز،و از مهربانىات محرومم مکن، خدایا،در میان هل ولایتت برنشانم،نشاندن آنکه به افزون شدن محبّتت امید بسته،خدایا،شیفتگى به ذکرت را پیوسته به من الهام فرما،و همّتم را در نسیم کامیابى نامهایت و جایگاه قدرست قرار ده.خدایا به حق خودت بر خودت،مرا به جایگاه اهل طاعتت،و جایگاه شایسته بر ساخته از خشنودىات برسان،زیراکه من نه بر دفعى از خود قدرت دارم،و نه بر نفع خویش مالک هستم.خدایا،من بنده ناتوان گنهکار توام،و مملوک توبهکننده به پیشگاهت، مرا از کسانىکه رویت را از آنان برگرداندى قرار مده،و نه از کسانى که غفلتشان از بخششت محرومشان نموده.خداى کمال جدایى از مخلوقات را،براى رسین کامل به خودت به من ارزانى کن،و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن،تا دیدگان دل پردههاى نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد،و جانهایمان آویخته به شگوه قدست گردد،خدایا مرا از کسانى قرار ده که آوازشان دادى،پس پاسخت دادند،به آنها توجه فرمودى،پس در برابر بزرگىات مدهوش شدند،و با آنان راز پنهان گفتى و آنان آشکارا براى تو کار کردند،
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.
خدایا بر خوشبینىام ناامیدى و یأس را چیره نسازم،و امیدم از زیبایى کرمت نبرد.خدایا گر خطاهایم مرا از نظرت انداخته،به خاطر حسن اعتمادم بر تو از من چشمپوشى کن.خدایا،اگر گناهان از جایگاه مکارم لطفت مرا پائین آورده،اما یقین به کرم عنایتت هشیارم نموده.خدایا اگر غفلت از آماده شدن براى دیدارت به خوابم فرو برده،ولى معرفت به نعمتهاى کریمانهات مرا بیدار ساخته است.خدایا اگر بزگى مجازاتت مرا به سوى آتش فرا خوانده،هرآینه ثواب برجستهات مرا به سوى بهشت خوانده است، خدایا از تو درخواست مىکنم،و به پیشگاهت زارى نموده،و رغبت مىورزم،و از تو مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و مرا از کسانى قرار دهى که ذکرت را همواره بر زبان دارند،و پیمانت را نمىشکنند،و از سپاست غافل نمىشوند،و فرمانت را سبک نمىشمارند،خدایا مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم،و از غیر تو روىگردان شود،و از تو هراسان و برحذر باشم،اى داراى بزرگى و بزرگوارى،و درود خدا و سلام بسیار او بر محمّد فرستادهاش، و برخاندان پاکش باد.